💌حضرت نوح عليه السلام بعد از عذاب عظيم مشغول سفالگري شدند. 🪴روزي جبرئيل به شکل انسان نزد نوح نبي رفته و عرض کرد: اي موسي قيمت اين کوزه چند است؟ حضرت فرمود: شما که هستيد ؟ جبرئيل فرمود: مهم نيست من که هستم. تو فروشنده هستي و من خريدار . اين کوزه چند است؟ حضرت نوح فرمود: سه سکه. جبرئيل عرض کرد : سه سکه را بگير و کوزه را بده. حضرت نوح کوزه را به جبرئيل که در آن کالبد نمي شناخت داد. جبرئيل کوزه را نگاه کرد و شکست. جبرئيل کوزه ديگري را نشان داد و گفت اين چند است: حضرت فرمود ده سکه. جبرئيل ده سکه داد وآن را هم شکست. باز کوزه بزرگي را نشان داد و گفت: اين چند است؟ نوح گفت : سي سکه. آن را هم جلوي چشمان نوح نبي بر زمين کوبيد وشکست. حضرت نوح فرمود: مگر شما مشکل داريد؟ درست است که کوزه ها براي شما است ولي اگر مي خواهيد آنها را بشکنيد جلوي من نشکنيد برويد در جايي ديگر اين کار را انجام دهید. جبرئيل گفت: چطور ؟ حضرت فرمود: من با زحمت اينها را درست کرده ام و کلي وقت زيادي صرف ساخت انها کرده ام. جبرئيل به شکل فرشته شد و فرمود: اي نوح خداوند به تو سلامتي بدهد که تو در قبال اين اجسام بي جان که ما بهايش را به تو داده بوديم ناراحت شدي. چطور توانستي آن همه بندگان ما را نفرين کني؟ حضرت فرمود: ولي آن ها که بنده خدا نبودند. آنها بت پرست و مشرک بودند. من صدسال منتظر ماندم تا اصلاح شوند. خداوند می‌فرماید: 💌"اگر آنانکه پشت به من نموده اند بدانند که من چقدر منتظر آنان هستم و به توبه و بازگشت آنها مشتاقم از شوق دیدار من قالب تهی میکردند و از شدّت محبت من بند بند وجود آنها از هم می گسست." 🦋👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• Join🔜 @mohandesi_fekr1 🌺🌿🌺🌿