🌴حکمتهای نهج البلاغه🌴 ❇️ حکمت 4 وَ قَالَ (علیه السلام): الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى. ❇️ترجمه: امام علی علیه السلام فرمود: ناتوانى، آفت است. شكيبايى، شجاعت است. زهد، ثروت است. پرهيزكارى، سپر نگه دارنده است. و چه همنشين خوبى است راضى بودن.   ❇️ کلمات: العجز: سستی، ناتوانی. آفَة : - آفَة/ الجمع آفَات [أوف]: آفت، آسيب، آنچه كه باعث فساد و تباهى باشد. الصَبْر : - صَبْر (مصدر)، شكيبائى و صبر بر سختيها؛ شَجَاعة: دليرى، شجاعت. الزُهْد: - زُهْد (مصدر)، بی رعبتی به دنیا. روی گردانی از دنیا ثَرْوَة [ثرو]: بسيارى مال، ثروت، توانگرى. الوَرَع : - وَرَع(مصدر)، اجتناب از گناه ، پرهيزگارى. جُنَة: الجمع جُنَن: سپر، هر چه كه باعث محافظت تن باشد. نِعْمَ : این فعل برای مدح و ستايش بكار برده مى شود. القَرِين: - قَرِين/ الجمع قُرَنَاء: همنشين، رفيق. الرضی:خوشنودي ، خرسندي ، رضامندي ، رضايت. ❇️ بیان امام علی علیه السلام در این حکمت( حکمت۴) به پنج صفت اشاره مى کند که یکى منفى و چهار وصف دیگر، مثبت است و آثار هر کدام را در جمله بسیار کوتاهى بیان میکند: ۱-عجز : نخست مى فرماید: «عجز و ناتوانى، آفت است»; "الْعَجْزُ آفَةٌ". عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است; انسان عاجز، ذلیل و خوار، عقب مانده، شکست خورده، بى ارزش و بى مقدار است. به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف با ارزش خود برسید. البته گاه مى شود که عجز و ناتوانى بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد، ولى غالباً چنین نیست، بلکه نتیجه کوتاهى ها و بى برنامگى هاست. همان گونه که در حدیث جالبى که مرحوم کلینى در کافى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرده، مى خوانیم: «إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى که اشیاء با یکدیگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و آن دو، فقر را نتیجه دادند».(1) ۲-صبر: سپس در دومین نکته اشاره به آثار مثبت صبر و شکیبایى کرده، مى فرماید: وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ. بدیهى است صبرو شکیبائی چه بر ترک معصیت، و چه برطاعت پروردگار، و چه در برابر مصائب روزگارباشد نوعى شجاعت محسوب مى شود و فقط شجاعان بی باک از عهده شکیبایى در این عرصه ها بر مى آیند. نمونه کامل این سخن، همان چیزى است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در صدر اسلام تجربه کرده بود،رسول خدا(ص) ‌و اصحاب باوفای او، در برابر انواع مشکلاتى که از سوى دشمنان اسلام هر روز به شکلى انجام مى شد صبر و استقامت کرده بودند و با شجاعت تمام آنها را پشت سر گذاشتند و اگر این شکیبایى شجاعانه مسلمانان صدر اول در دوران محاصره شعب ابى طالب و هجرت به حبشه و سپس هجرت به سوى مدینه و بعد از آن، حضور در میدان هاى جنگ بدر، خیبر، خندق و حنین نبود، امروز آیینى به نام اسلام درجهان، با چنین جمعیتی عظیم در سراسر گیتی منتشر نبود. در واقع مسلمانان هم در برابر هوای نفس، هم در مسیر اطاعت پروردگار و هم در مقابل مصائب و مشکلات، استقامت ورزیدند. در کتاب کافى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده، که فرمود: «الصَّبْرُ ثَلاَثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَصَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَصَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة».(2)یعنی:صبر سه قسم است:صبر در هنگام مصیبت،صبر بر طاعت پروردگار، و صبر بر پرهیز از معصیت ونافرمانی دستورات الهی. ۳-زهد: امام علی علیه السلام در در دنباله، درسومین جمله از این حکمت شریف مى فرماید: «زهد ثروت است»;"وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ". اشاره به اینکه انسان از ثروت چیزى جز بى نیازى نمى خواهد، و زاهدِ قانع، از همه خلق بى نیاز است و چه بسا ثروتمندانى که جزء نیازمندان هستند. زهد همان بى اعتنایى به زرق و برق دنیا و مال و منال و شهرت و آوازه است. زاهد کسى نیست که فاقد این امور باشد بلکه زاهد کسى است که دلبسته و وابسته به این امور نباشد; خواه آن را داشته باشد یا نه! در حقیقت مى توان گفت: زاهدان از ثروتمندان غنى ترند، چرا که ثروتمندان از یک سو باید پیوسته ثروت خود را حساب و کتاب کنند و از سوى دیگر مراقب باشند سارق و دشمن و فریبکاری، این ثروت را از دست آنها نگیرد، در حالى که انسانهای زاهد، ازچنین حساب وکتاب و مراقبتی بى نیازند. در حدیثى از رسول خدا(ص) مى خوانیم که خطاب به على(ع) فرمود: «یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ قَدْ زَیَّنَکَ بِزِینَة لَمْ یُزَیِّنِ الْعِبَادَ بِزِینَة أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا; زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا; اى على خداوند تو را به زینتى