مظلوم مقتدر دوباره کرببلا و دوباره آتش وخون دوباره دشمن اسلام ، روی مرزجنون دوباره کرببلا و دوباره شمرلعین دوباره قتلگه و شه فتاده روی زمین دوباره کودک ششماهه و دوباره حرمله ای که قصدکرده به کشتار طفلِ قافله ای به روی دست پدر،کودکانِ جان داده به روی نعش پدر ،کودکانِ درمانده به غزه از همه جا حمله کرده سفیانی نمانده درهمه ی شهر، غیر ویرانی دوباره دست عدو برجهانیان رو شد یهودمانده چه سازد به فکر جادو شد نشسته برسرطفلی برادری کوچک بزرگمرد فلسطینی و نِه ای کودک بگو برادرزخمیّ وکوچکم ای ماه بگو که اشهد اَنْ ،لا اله الا الله بزرگِ غزه توهستی تو استقامت کن به خون پاک شهیدان خود ،قیامت کن تویی که مقتدریّ و تویی که مظلومی میان آتش وخون، بی پناه ومعصومی جهان ز استقامت تو مات ومبهوت است یهود گور خودش کنده،فکرتابوت است شکست هیمنه ی عنکبوت شیطانی فتاده لرزه به جان مثلث جانیّ به جوش آمده خون جوان ایرانی منم ز نسل همان قاسم سلیمانی زمان زمان ظهور است خوب میدانی تمام میشود این روزگار ظلمانی زکعبه گوش کنید او بقیه الله است دعا کنیدعزیزان امام در راه است زمکه میشود عازم بسوی قدس روان زلشکری زعراق و یَمان و از ایران یهودمیرود این وعده خداوند است به عنکبوت بگویید که سخت دربنداست ++++++++++ سروده ای ازحقیر علیرضاضیغمی