ای فلسطین! ای سرزمین وحی نبوت! پیکر بی جان تو بوی خون و آتش می دهد... ای گوش تو آشنا به صدای جبرئیل! چه شد که خاک مقدست زیر چکمه های آلوده به ظلم و ستم لگد مال شد؟.. چه شد که قبله گاه اول مسلمین جولان گاه دَدمنشانی از جنس جور و آدم کشی گشت؟.. ای فلسطین! کوچه های تو پر از صدای گریه کودکانی است که بازی های بچگی شان را در میان خروار ها آتش و گلوله جا گذاشتند... ای سرزمین مسجد الاقصی ! چه شد که هم دستان و جیره خواران ابر قدرت جهانی ، تبر های تیز شان را بر گلوی درختان سبز زیتونت گذاشتند؟ ای سرزمین نوح نبی! در دل خاک مقدست جوانانی قد کشیده اند که عشق به تو مثل خون در رگِ حیاتشان می جوشد و قلب های زخم خورده شان به یاد سبزی باغ های زیتونت التیام می یابد... این جوان ها در پرتو درخشش آفتاب تو در مقابل پیشرفته ترین سلاح ها ایستاده اند و هر روز بیش از پیش با سنگ هایی از جنس خشم و نفرت بر شیطان رجیم می کوبند... ای فلسطین ! آن حقوق بشری که بوی بشریت به مشامش نرسیده و آن سازمان مللی که رذالت احاطه اش کرده ، هرگز فریاد ها و شیون های مظلومانه ی تو را نخواهد شنید... اما صدای تو و استغاثه هایت دغدغه ی پیر و مرشد ما بود... او تو را به ما شناساند و از آن روز تو شدی《پاره تن اسلام》... آری پیکرِ زخمی و خون آلودت، جسم و جان اسلام را به درد می آورد... ای فلسطین ! وقت آن رسیده که در واپسین روزهای ماه خدا گوش غاصبانت از فریاد مسلمین و عدالت خواهان جهان کر شود... صدای ناله های تو به زودی به صدایی مهیب مبدل میشود... صدایی که خواب را از چشمان قاتلان و بی رحمان عالم خواهد ستاند و رعب و وحشت را در دل های دشمنانت می اندازد... ✍🏻 ریحانه گل‌محمدی،فیزیوتراپی 98 ✅ شما هم میتوانید یادداشت های خود را جهت انتشار در کانال برای ما ارسال کنید. 🔴انتشار پیام ها به معنای رد یا تائید محتوای آن ها نمی باشد @mohebbanajums