بشر حافي روزي حضرت كاظم عليه السلام از در خانه (بشر حافي ) در بغداد مي گذشت كه صداي ساز و آواز و رقص را از آن خانه شنيد . ناگاه كنيزي از آن خانه بيرون آمد و در دستش خاكروبه بود و بر كنار در خانه ريخت . امام فرمود : اي كنيز صاحب اين خانه آزاد است يا بنده ؟ عرض كرد : آزاد است . فرمود : راست گفتي اگر بنده بود از مولاي خود مي ترسيد . كنيز چون برگشت (بشر حافي ) بر سر سفره شراب بود و پرسيد : چرا دير آمدي ؟ كنيز جريان ملاقات را با امام نقل كرد . بشر حافي با پاي برهنه بيرون دويد و خدمت آن حضرت رسيد و عذر خواست و اظهار شرمندگي نمود و از كار خود توبه كرد . (79) 2 https://eitaa.com/A_m_i1