محن داره میخوام همه ببینن که چه لشکری حسن داره باید سریع برم تا که عمو جون به بدن داره محن داره چه بلوا شد یه چشم به هم زدن تو قتلگاه چهل نفر جا شد ببین دست منم حالا دیگه شبیه سقا شد چه بلوا شد حسین جانم۵ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دم آخر دیدم چجوری توی قتلگاهت افتادی با سر نشست رو سینه ات و یکی میگفت ای غریب مادر دم آخر جسارت شد تو رو غ یب گیر آوردن و پیکر تو غارت شد ازین معرکه سهم خواهرت فقط اسارت شد جسارت شد حسین جانم ۵ شاعر: http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1