تو بیابون شبها هوا خیلی سرد میشد. بهمون بخاری علاءالدین داده بودند. از عمد اونیکه از همه درب و داغون‌تر بود رو گرفت. اصلا با همین کارهایی که میکرد دسته‌مون معروف شد. بهمون میگفتن دسته اتیوپی. همیشه موقع تقسیم ما آخری بودیم. میگفتیم آخه این چه کاریه؟ بازم که آت و آشغالا به ما رسید. میگفت ما اومدیم جهاد کنیم نیومدیم که خوش بگذره بهمون. مجاهدی که تحمل سختی نداشته باشه به درد جبهه و جنگ نمیخوره. کمی با بخاری نفتی ور رفت و درستش کرد. خوب بود، ینی از چادر بی علاءدین بهتر بود. شهید فرج الله پیکرستان @shavadon https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb کانال رسمی محسن ریاضی 👇 @mohsenriazi_ir