ن حقیقی است اگر نمی‌دانی سعی کن بدانی و اگر می‌دانی سعی کن ببینی و اگر می‌بینی سعی کن عمل کنی، فردا دفترچه ی‌ اعمالت را جلویت باز می‌کنند و تو چیزی نداری، جوابی نداری جز یک کار، افسوس، افسوس، افسوس بر عمری که گذشت. در کودکی بازی، در جوانی مستی، در پیری سستی، پس کی خدا پرستی؟ برادرم می خواهم با زبان عاجزم و با قلم ناتوانم برایت سفارش کنم، وصیتی نمایم، پیامی دهم، می خواهم بگویم برادر، روحانیتی که اکنون پرچمدار این انقلاب است، پیشرو این اسلام است, حفظش کن. هر چه به تو گفته اند دروغ است. به خدا آنها را دیده ام بر منبرها و در سنگرها, با زبانشان و با سلاحشان, دیده ام در جبهه ها, جایی که ما را توان و شهامت رفتن نبود آنها رفته اند، به آنها احترام بگذار، البته نه آنهایی که از روحانیت تنها چیزی که دارند عبا و عمامه‌ای است. برادر امام را تنها نگذارید که فردا باید به غم این اشتباه افسوس‌ها بخورید. فقط این را بدانید که اگر او نبود ما هنوز می بایست سر صف سینما‌ها به سر و کول هم بزنیم، در سالن های قمار به دعوا بپردازیم، حس حقارت و کوچکی ما را عذاب دهد. بخدا من او را افتخار دینم و ملتم می‌دانم و باعث افتخار خودم. با جانم با ذره ذره ی وجودم در خوابم، در زندگی ام، در شلیکم، در نمازم، به هنگام نیازم، به هر زمان، در هر کجا با هر زبان او را دعا می‌کنم، تو نیز او را دعا کن. اگر او نبود هنوز ما می‌بایست ذلت پذیرش ظلم را به خاطر مصلحتی پوچ بپذیریم، اگر او نبود ما از مسلمان بودن خویش هیچ نداشتیم جز نمازی که نماز نبود و جز روزه ای که جز گرسنه بودن فایده‌ای در بر نداشت. نمی‌دانم تو او را چه می‌دانی، من او را مسلمانی مجاهد، مجاهدی مؤمن، مؤمنی عابد، عابدی سرکش، سرکشی متواضع، متواضعی پیروز، پیروزی ساکت، ساکتی خروشان و خروشانی ساکت می‌دانم. او را دعا می‌کنم تو نیز او را دعا کن. برادر، وکیلت می‌کنم از جانب خودم تا بعد از مرگم و شهادتم راهم را ادامه دهی. آمریکا را همیشه دشمن بدار، سعی کن همیشه بمبی باشی تا هر کجا خواستی ضامن آن را بکشی و هزاران کثیف را از زندگی که برای آنها چیزی جز نفس کشیدن نیست راحت کنی. برادر، خون شهدا را همیشه عزیز دار «پیمان مقدس ما خون من است.» از یادم مبر که محتاج بیاد توام، برادر هر شب جمعه بر سر قبرم، منزلگاه ابدیم حاضر شو برایم دعا کن که خدا از من بگذرد. از کسی کینه‌ای ندارم جز دشمنان خدا، آمریکا، شوروی و ابرقدرتهایی که حاضرند هزاران نفر بمیرند تا خود بر مسندی که مسند نیست تکیه زنند. به همه مهر می‌ورزم جز دشمنان دینم، ملتم، مذهبم، مکتبم و راهم. برادر اگر امانتی نزدم داری از خانواده‌ام بگیر یا در راه خدا گذر کن. هر امانتی نزدت دارم یا در راه خدا برایم انفاق کن و یا به تو بخشیده می‌شود. همه را به خدا می‌سپارم، از همه شما طلب عفو و گذشت دارم. خدایا به حال کسی که جز اشک سلاحی ندارد و جز یاد تو دوایی, رحم کن که محتاج یک راحمم. حسین بیدخ ـ ۱۳۶۰/۱۲/۲۲- پادگان دو کوهه