🎙
شعر واحد شهادت امام محمد باقر علیه السلام
تنم داره میسوزه
دیگه طاقت ندارم
کرببلارو دیدم
هوای گریه دارم
منم همون که رفتم
با عمه به اسارت
ندیدم اونجا به جز
بدگویی و جسارت
اونروزا عقده شد برام
دلیل گریه شد برام
عمریه که میسوزمو
فقط غم هدیه شد برام
شنیده هارو دیدم و...
بار غمی کشیدم و...
از کربلا تا شام غم
اسارت و چشیدم و...
دیگه راحت شدم خدا
از اینهمه درد و بلا
بهونه بود زهر،منو کشت
فکر و خیال کربلا
(واویلتا واویلتا)
تا وارد شام شدم
کودکی بیش نبودم
هلهله بود و غوغا
آتیش گرفت وجودم
دیدم که کوچه هاشون
همه چراغونی بود
انگاری شهر آماده
واسه یه مهمونی بود
پیرو جووناشون همه
دور ماها حلقه زدن
گفتن اینا خارجین
از روی بوم سنگ میزدن
#باقر_العلوم
#امام_باقر علیه السلام
#شهادت_امام_محمد_باقر علیه السلام
🔶 جهت دریافت بیش ۳۰۰۰ محتوای تبلیغی به کانال زیر مراجعه فرمایید👇👇
💠
@mohtava_tab