🥀🍁🥀🍁
🍁🥀🍁
🥀🍁
🍁
🥀تلاش مي کند براي نجات از جنگ بين «خدمت» يا «قدرت»، قدرت و استعلاي بيشتري را طلب کند و لذا از خود اصيلِ خود دورتر مي شود و در نتيجه نارضايتي بيشتر از خود، و فربه کردن مَن، ادامه مي يابد.🥀
مرد در چنين شرايطي در مقابلِ منِ فربه شده ي زن، ديگر احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت خانواده ندارد 🥀و لذا اين مرد تبديل به من مي شود که زن را بيشتر شيئ مي بيند که بايد از آن تمتع بيابد، در اين حال، نه زن ديگر پذيرش تمناي مرد را کار خود مي داند و نه مرد ارتباط صحيح با زن و خانواده را مسئوليت خود مي شمارد، دو حيوانند که با محاسبه هاي دنيايي همديگر را تحمل مي کنند، ولي نه اين که با هم اند، بلکه بر هم اند. هركدام، ديگري را رقيب خود احساس مي کند و فکر مي کند ديگري عامل خسرانش شده است. 🥀
🥀
🍁🥀