در روستایی، مقدار زیادی محصول خرید و می‌خواست آنها را با به انبار خود منتقل کند. در راه از پسری پرسید: تا چقدر راه است؟ پسر جواب داد: اگر بروید حدود ده دقیقه کافی است. اما اگر با بروید نیم ساعت و یا شاید بیشتر!! تاجر از این# تضاد در جواب پسر ناراحت شد و به او و بیراه گفت و به سرعت خودرو را به جلو راند. اما متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان ماشین، همه محصول‌ها به زمین ریخت. تاجر زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که و کوفته به سمت خودرواش بر می‌گشت، یاد پسر افتاد... اینجا بود که تازه منظور پسر را فهمید و بقیه راه را و بااحتیاط طی کرد... شاید گاهی باید تر قدم برداریم تا به برسیم... 🆔 @mojaradan