با سلام وقت بخیر خدمت ادمین گرامی...عزیز مهربون..میخواستم خاطره خواستگاری خودمو خدمتتون بگم ..آشنایی ما از طریق یه دوست مشترک اتفاق افتاد و ابتدا ما از طریق فضای مجازی با هم آشنا شدیم و بعدش در یه مکان عمومی قرار دیدار گذاشتیم و از نزدیک همدیگر را دیدیم .آقا شغل آزاد داشتن و راننده آژانس بودن وضعیت اقتصادی خوبی نداشتن.بعد از دیدار و آشنایی و پسندشدن از طرف دو نفر و تحقیقات خانوادگی آقا به تنهایی اومدن خونمون و صحبتهای اولیه شد و ما رفتیم آزمایش خون.بعد از جواب آزمایش و مشاوره .دیدم آقا خیلی نگرانن و استرس دارن ازشون پرسیدم دلیل نگرانیش را و ایشون گفتن حقیقتش من دستم خالیه و پولی برای خرید نامزدی و ازدواج ندارم.منم یه مقدار پس انداز داشتم و به ایشون دادم که دستش خالی نباشه و ازدواجمون سر بگیره..الحمدلله الان با کمترین هزینه زندگی مشترکمون را در تاریخ1402/3/4شروع کردیم و خیای خوشبخت هستیم ..واقعا و خالصانه عاشقمه .خداوند همه جوانان را خوشبخت کنه ان شاءالله .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´