✍ نقل است: "کشتی" در طوفان شکست و "غرق شد." فقط "دو مرد" توانستند به سوی جزیرهای کوچک بیآب و علفی شنا کنند و "نجات یابند." دو نجات یافته دیدند هیچ نمیتوانند بکنند، با خود گفتند: "بهتر است از خدا کمک بخواهیم."
بنابراین دست به "دعا" شدند و برای این که ببینند دعای کدام بهتر "مستجاب" میشود هر کدام به گوشه ای از جزیره رفتند...
"نخست،" از خدا "غذا" خواستند؛ فردا "مرد اول،" درختی یافت و "میوهای" بر آن، آن را خورد. اما "مرد دوم" چیزی برای خوردن نداشت.
هفته بعد، مرد اول از خدا "همسر و همدم" خواست، فردا کشتی دیگری غرق شد، "زنی" نجات یافت و به مرد رسید. در سمت دیگر، مرد دوم هیچ کس را نداشت.
مرد اول از خدا "خانه، لباس و غذای بیشتری" خواست، فردا، به صورتی "معجزه آسا،" تمام چیزهایی که خواسته بود به او رسید. مرد دوم هنوز هیچ نداشت.
دست آخر، مرد اول از خدا "کشتی" خواست تا او همسرش را با خود ببرد. فردا کشتیای آمد و در سمت او "لنگر" انداخت، مرد خواست به همراه همسرش از "جزیره" برود و مرد دوم را همانجا "رها" کند..!
پیش خود گفت: مرد دیگر حتما "شایستگی" نعمتهای الهی را ندارد؛ چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد، پس همینجا بماند بهتر است!
زمان حرکت کشتی، ندایی از او پرسید: «چرا همسفر خود را در جزیره رها میکنی؟»
مرد پاسخ داد: «این همه نعمتهایی که به دست آوردهام همه مال خودم است و خودم درخواست کردهام. درخواستهای همسفرم که پذیرفته نشد. پس چه بهتر که همینجا بماند.»
آن ندا گفت: اشتباه میکنی! تو مدیون او هستی... هنگامی که تنها "خواسته او" را اجابت کردم، این "نعمات" به تو رسید...
مرد با تعجب پرسید: «مگر او چه خواست که من باید مدیونش باشم؟»
و آن ندا پاسخ داد: «از من خواست که تمام دعاهای تو را مستجاب کنم!!..»
📢 شاید داشتههایمان را مدیون کسانی باشیم که برای خود هیچ نمیخواستند و فقط برای ما دعا میکردند...
#آیه_گرافی#غیرت_دینی
🎁 به کانال موج نور
بپیوندید👇👇👇
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@mojnoor3