📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ کار شیطان 🍃لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا🍃 ( اسراء: ۶۲) 🍂اگر مرا تا روز قيامت مهلت دهى، بر فرزندان او، جز اندكى، مهار زنم.🍂 ✅ مهار و افسار زدن ✍ يكى از شاگردان شيخ انصارى: شبی شيطان را در خواب ديدم كه بندها و طنابهایی در دست داشت. پرسیدم: اين بندها براى چیست؟ شیطان: اينها را به گردن مردم می‌افکنم و آنها را به سوى خويش می‌کشانم. روز گذشته يكى از اين طنابهای محكم را به گردن شيخ مرتضى انصارى انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه‌ كشيدم ولى افسوس كه عليرغم تلاشهاى زيادم از قيد رها شد و رفت. وقتى از خواب بيدار شدم، گفتم: خوب است تعبير اين رؤیا را از خود شيخ بپرسم. از اين رو خوابم را برای ایشان تعریف کردم. شيخ فرمود: آن ملعون ديروز می‌خواست مرا فريب دهد ولى به لطف پروردگار از دامش گريختم. ديروز پولى نداشتم و اتّفاقاً چيزى در منزل لازم شد. با خود گفتم : يك ريال از مال امام زمان (عج) در نزدم است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است. آن را به عنوان قرض برمی‌دارم و انشاءاللّه بعداً ادا مى كنم. يك ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همين كه خواستم جنس مورد احتياج را خريدارى كنم با خود گفتم : از كجا معلوم كه من بتوانم اين قرض را بعداً ادا كنم؟ در همين انديشه بودم كه ناگهان تصميم قطعى گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و آن پول را سرجاى خود گذاشتم. 📚 داستان‌هایی از علما ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼