نوحه زمینه زبانحال حضرت فضه (س)
_
انگار نه انگاری عزادار بودی خانوم
انگار نه انگاری که غمخوار بودی خانوم
خیلی گرفتار بودی// ماه شب تار بودی خانوم
فضه برات// بمیره که
افتاده بودی بین درب و دیوار
ناله شدی// آه شدی
وقتیکه رفت میون سینت مسمار
ناله شدم //آه شدم
کاش نمیدیدمت شما را اینطور
کشتی منو// تا پشت در
دادی بهم یه چیزی زیره چادر
تا گفتی آه // فضت دوید
گریم گرفت// قدم خمید
اه از هجوم// آه از حدید
شکر خدا // حیدر ندید
((آه واویلا واویلا))
انگار نه انگاری که میسوخت بازوت خانوم
انگار نه انگاری که افتاد در روت خانوم
شکسته شد رو ابروت /ضربهء بد خورد پهلوت خانوم
درکه شکست/ کسی نگفت
فاطمه باره شیشه داره همراش
فضه براش/ بمیره که
هنوزم اون چشاش براه باباش
علی داره /یه گوشه ای
برای محسن میسازه گهواره
دلم گرفت/ دم غروب
میگفت یعنی فاطمه دوسش داره؟
یاس علی //خوردی نظر
بغض علی // شد دردسر
ریختن سرت//هرچهل نفر
ای وای امان// از میخ در
((آه واویلا واویلا))
انگار نه انگاری که کوثر بودی خانوم
انگار نه انگاری که اطهر بودی خانوم
تو خونه مادر بودی// مونس حیدر بودی خانوم
یه شب حسین/ میگفت بهم
فضه بین بابامو پیرش کردن
اشک میریخت/ گریه میکرد
می گفت که از زندگی سیرش کردن
از حسنت/ نمیشه گفت
میترسه از سایه شم این چند روزه
نیمه شبا/ یه گوشه ای
نمیدونم از چی داره میسوزه
تو کوچه ها //چی دیدحسن
که هی توخواب // میگه نزن
میگه شبا // هی با محن
ای کاش بلند// بود قدّ من
((آه واویلا واویلا))
شعر ونغمه:الاحقر مجتبی نامور
📮 پایگاه نشراشعار كربلایی مجتبی نامور
@mojtaba_namvar