🔸خطرناکتر از کرونا🔸 یادمه توی حرم امام رضا (ع) نشسته بودم.... تنهای تنها... حال خوشی پیدا کرده بودم و برا خودم میخوندم.... صورتم خیس اشک.... حواسم نبود سه چهار نفر پشت سرم نشستن و حال و هوایی دارن از حال و هوای من... یهو حواسم به یک زائر جلب شد.... دیدم داره تخمه میخوره و پوستاشو روی زمین میریزه.... از این حرکتش ناراحت شدم ... به حدی که خوندنم قطع شد و اشکامم خشک... نگاه کردم پشت سرم دیدم پیرمردی محاسن سفید نشسته.... بهش گفتم : اون زائر رو ببین... پوست تخمه هاش رو روی زمین میریزه... به صحبت من اهمیتی نداد و آرام در گوش من گفت : میدونستم شیطون اجازه نمیده این حال خوبت ادامه پیدا کنه.... با حرف پیرمرد تازه یادم اومد که من در حال زمزمه بودم و گریه.... پیرمرده گفت : تو سیمت وصل شده بود... سه چهار نفر دیگه هم با سیم تو ارتباطشون وصل شده بود ولی من مطمئن بودم شیطون اجازه نمیده این حال خوش ادامه پیدا کنه..... یهو حواست رفت به تخمه خوردن زائر .... پیرمرده رومو بوسید و گفت : حرم صاحب داره....تولیت داره..... حرم نظافت چی داره..... حرم خادم داره......شاید سلطان از تخمه خوردن زائرش ناراحت نشده باشه اما تو ..... او رفت و سالهاس هر از گاهی فکرم رو به جملاتش مشغول میکنه.... همشم باخودم میگم کاش اون روز فضولی نکرده بودم و به خوندنم ادامه میدادم.. 🔴حالا👈 درگیر نجات مردم از کروناییم یهو خبر میاد که عده ای درب حرم ها رو شکستن..... دیگه دوس ندارم حواسم رو از این عبادت(نوکری مردم) پرت کنم.... حتم دارم شیطون در تلاشه فرصت همدلی و خدمت به مردم رو از ما هیاتی ها بگیره.... دیگه گول نمیخورم.... حرفای پیرمرد رو مرور میکنم.... حرم صاحب داره.... تولیت داره.... خادم داره.... من کار دارم.... حال مردم شهرم‌ خوب نیس... بچه های روستاهای رفسنجون اومدن پای کار و کلی کار داریم.. یا امام رضا خودت کمک کن... التماس دعا/ مجتبی رمضانی کانال کربلایی مجتبی رمضانی @mojtabaramezani