حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
🍁🍁🍂🍂🍁🍁 درس اخلاق(گناهان زبان) غیبت قسمت سوم استماع غیبت همان گونه که گفته شد، غیبت زمانى تحقق م
🌿🌿🌿 درس اخلاق (گناهان زبان) غیبت قسمت چهارم موارد جواز غیبت در این قسمت ، سخن از موارد جواز غیبت است . مواردى که غیبت در آن ها حرام و ممنوع نیست ، عبارتند از: الف – متجاهر به فسق : متجاهر به فسق کسى است که آشکارا گناه مى کند و از ارتکاب گناه پیش ‍ چشم مردم باکى ندارد. فقیهان درباره باز گفتن عیب شخصى که آشکارا گناه مى کند، دو نظر دارند: گروهى مى گویند: این عمل غیبت است ؛ ولى حرام نیست و گروه دیگر مى گویند: این عمل نه غیبت است و نه حرام . ب – ستمگر: مورد دوم از موارد جواز غیبت آن جا است که در غیاب ستمگر، ستم او را باز گویند که این عمل غیبت نبوده و حرام نیست . خداوند متعالى مى فرماید: لا یحب الله الجهر باسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما. خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدى ها [ى دیگران ] را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند شنوا و دانا است . براى جواز غیبت از ستمگر شرایطى وجود دارد که عبارتند از: ۱ – نیت و قصد مظلوم از غیبت کردن درباره ظالم ، دفع یا رفع ظلم او باشد؛ پس اگر مظلوم فقط قصد تنقیص یا تحقیر ظالم را داشته باشد و بخواهد آبروى او را بریزد، غیبتش جایز نخواهد بود؛ البته این شرط درونى است و به قصد و نیت غیبت کننده برمى گردد. ۲ – شرط دوم درباره گفتار مظلوم است . مظلوم فقط اجازه دارد درباره ستمى که در حق او شده است سخن بگوید و اگر در غیاب ظالم ، عیب هاى دیگر او را که با ظلمش ارتباطى ندارد، بیان کند، گفتار او غیبت به شمار رفته ، حرام است . ۳ – شرط سوم درباره شنونده غیبت است . مظلوم فقط حق دارد نزد کسى از ستمگر غیبت کند که هم توان کمک کردن به او و هم امید به یارى و حمایت او داشته باشد. چه بسیار کسانى که توان کمک و یارى به ستمدیده را دارند، ولى در این باره اقدامى نمى کنند و حتى نمى توان به کمک آن ها امید داشت که در این صورت ، غیبت کردن از ظالم نزد ایشان ، جایز نخواهد بود. ج – بدعت گذار: مورد سوم از موارد جواز غیبت آن است که بدعت شخص بدعت گذار را در غیابش ، بازگویند تا مردم از راه نادرست او مصون بمانند. بدعت گذار کسى است که با نام دین ، چیزى را که از دین نیست پایه مى گذارد و مردم را با این کار منحرف مى کند. بدعت گاه در اصلى از اصول اعتقادى گذاشته مى شود و گاه در فرعى از احکام دین . موارد مشتبه با موارد جواز غیبت گاه انسان به اشتباه غیبت کردن خود را از موارد جواز غیبت مى پندارد، در حالى که این گونه نبوده ، رفتار او حرام است که از آن جمله مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: ۱ – رضایت کسى که درباره او غیبت مى شود: رضایت یا عدم رضایت انسان از این که عیوب او گفته شود، هیچ نقشى در اصل غیبت نداشته ، حرمت و گناه غیبت را برطرف نمى کند. راضى بودن کسى که از او غیبت مى شود، موجب جواز غیبت نمى شود. ۲ – آگاهى قبلى شنونده غیبت از عیب کسى که از او غیبت شده :اگر غیبت کننده ، عیب و نقص فردى را نزد کسى که از آن آگاه است بیان کند، این رفتار، غیبت به شمار رفته ، حرام است . امورى که به موارد جواز غیبت ملحق مى شوند موارد دیگرى هم وجود دارند که غیبت در آن ها جایز است . این موارد از موارد استثنا شده غیبت در روایات نیستند و جواز آن ها از برخى ضوابط کلى فقهى به دست مى آید: 1⃣ نصیحت مستشیر: 🔵👈در مواردى که باز نگفتن عیب و نقص کسى مایه گرفتارى و دردسر مؤ من دیگرى شود و مفسده بزرگى به بار مى آورد، بحث تزاحم اهم و مهم پیش ‍ مى آید به این معنا که انسان میان امرى مهم و امرى مهم تر قرار مى گیرد که به حکم عقل ، باید مهم تر را مقدم بدارد. 2⃣ رفع و دفع منکر: 🔵👈اگر فقط با غیبت بتوان گناه یا منکر مهمى را دفع کرد، باید این کار را انجام داد؛ براى نمونه کسانى که در دین بدعت مى گذارند، اگر یگانه راه جلوگیرى از عمل ایشان که باعث منحرف شدن افراد از مسیر درست دین مى شود، بیان نقایص و عیوب مربوط به رفتار ناشایست آن ها باشد، باید گفته شود. 3⃣ گواهى دادن نزد قاضى : 🔵👈اگر شخص براى دفع مفسده یا منکرى ، نقایص دیگرى را نزد قاضى گواهى کند، کار حرامى انجام نداده است ، و اگر قاضى هم شهادت بطلبد، هیچ اشکال شرعى بر طلب او وجود نخواهد داشت البته روشن است که مقصود از نقایص ، آن دسته از نقیصه هایى است که به آن منکر مربوط بوده ، در دفع آن مؤ ثر باشد. 4⃣ آگاهى دادن : 🔵👈اگر انسان در غیاب کسى در نفى کمال او سخنى بر زبان آورد، ولى قصد تنقیص او را نداشته باشد، این عمل او غیبت شمرده نمى شود؛ همانند نفى مهارت یک پزشک یا ضعیف بودن قدرت علمى یک مجتهد که در این حالت ها غیبت جایز است. 📚اخلاق الهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی ✅ ادامه دارد....... 🌹کانال درس اخلاق🌹 @agamojtabatehrani