﷽
رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ لِلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلَامُ:
«كَيْفَ أَصْبَحْتَ قَالَ (ع) أَصْبَحْنَا غَرْقَى فِي النِّعْمَةِ مَوْقُورِينَ بِالذُّنُوبِ يَتَحَبَّبُ إِلَيْنَا إِلَهُنَا بِالنِّعَمِ وَ نَتَمَقَّتُ إِلَيْهِ بِالْمَعَاصِي نَحْنُ نَفْتَقِرُ إِلَيْهِ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنَّا»
ترجمه: شخصی به امام باقر (ع) عرض کرد: حال شما چطور است؟ حضرت در جواب فرمودند: حال ما این طور است که غرق در نعمت های الهی هستیم و در گناهان فرو رفته ایم. خداوند با نعمت های خود به ما محبّت
می کند تا دوستی ما را به خود جلب کند؛ ولی ما با گناه کردن، با خداوند دشمنی می کنیم؛ و این، در حالی است که همۀ ما در همۀ حالت ها و در لحظه لحظۀ زندگی، به خداوند احتیاج داریم. ولی او هیچ گاه به ما احتیاجی ندارد و از ما بی نیاز است.
شرح: روایت از امام باقر صلوات الله علیه، منقول است که به حضرت عرض کردند: حال شما چطور است؟ من از این سنخ روایات شاید مکرر هم خوانده باشم که «كَيْفَ أَصْبَحْتَ یابنَ رُسُولِ اللهِ»؛ پسر پیغمبر! حالتان چطوره؟ جوابی که می دادند، جوابشان هم جنبۀ به قول ما، عمومی داشت؛ نمی خواستند شرح حال خودشان را بدهند. سؤال کننده را می دیدند وضعیتش را، طبق او، شرح حال او را می گفتند نه شرح حال خودشان را. گوش کن! لذا نگاه کنید چه جوری برمی گرداند به قول تعبیر ما.می فرماید: «أَصْبَحْنَا» می گوید:«كَيْفَ أَصْبَحْتَ؟»؛حالتان چطور است؟ می گوید: حال ما؛ رسیدید شما؟ معلوم می شود که خواسته به اش بگوید که حواست جمع باشد،همگی است این قضیه که دارم می گویم، مال من نیست، مال همه اتان است. «أَصْبَحْنَا»؛ می فرماید به اینکه حال ما این است که: «غَرْقَى فِي النِّعْمَةِ»؛ نعمت های الهیّه سراپای ما را احاطه کرده است. غرق در نعمت. می گوییم یکی رفت در آب و غرق شد. سراپای ما را نعمت خدا گرفته است. این حالا، از آن طرف، «مَوْقُورِينَ بِالذُّنُوبِ»؛ این از بالا امّا از پایین، این طرف ما،از این طرف هم ما معاصی را داریم متحمّل می شویم یا فرو فرو رفتۀ در معاصی هستیم. او ما را توی نعمت احاطه مان کرده، ما توی معصیت فرو رفته ایم. غَرْقَى»؛ درست است؟ «فِي النِّعْمَةِ»؛ از این طرف «مَوْقُورِينَ چی؟«بِالذُّنُوبِ» به گناه ها؛ یعنی از این طرف هم بار گران گناهان را داریم تحمّل می کنیم و فرو رفته ایم.
بسیار خب، بخش دوّم: «يَتَحَبَّبُ إِلَيْنَا إِلَهُنَا بِالنِّعَمِ»؛ از بالا خدا دارد با این نعمت هایش که برایمان می فرستد، می خواهد محبّت ما را به خودش جلب بکند. فهمیدی؟ «يَتَحَبَّبُ»؛ این تعبیر « إِلَيْنَا إِلَهُنَا بِالنِّعَمِ»؛ این که مال او که باز از آن طرف؛ نگاه کنید! از این طرف، از آن طرف، از این طرف، از آن طرف! حالا ما چه کار می کنیم؟ «وَ نَتَمَقَّتُ إِلَيْهِ»؛ گوش می کنید؟«وَ نَتَمَقَّتُ إِلَيْهِ بِالْمَعَاصِي»؛ ما هم از این طرف، این کار را می کنیم، خشم او را می خواهم جلب کنیم به سمت خودمان، با گناهان. او می خواهد محبّت ما را جلب بکند، ما می خواهیم خشم او را جلب بکنیم؛ این هم کار ما.
سوّم: «وَ نَحْنُ» ماها «نَفْتَقِرُ إِلَيْهِ»؛ ما کی هستیم؟ احتیاج داریم به خدا؛ ولی از آن طرف، «وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنَّا»؛ او از ما بی نیاز است. آنی که از ما بی نیاز است، این جور دارد با ما رفتار می کند، ما که نیازمندیم، این کار را داریم می کنیم. به طرف می گفت، می خواست یادش بدهد: حواست را جمع کن.
حالا منشأش چیه حالا من عرض می کنم: منشأ همۀ این ها، مسئلۀ وابستگی به دنیا است. آن نعمت ها را دارد می دهد درست است؟ با دادن، می خواهد محبّت من را به خودش جلب کند، من را، دلم را از این دنیا بِکَند. دیدید جمله چیزی را «يَتَحَبَّبُ إِلَيْنَا» به چی؟ به نعمت ها؛ می خواهد دلت را بِکِشَد به سمت خودش؛ از این بِکَن. تو عکسش داری عمل می کنی، از او دل می کنی، به این دل می بندی.