﷽ رُوِیَ عَن عَلِیٍ اَمیرِالمؤمنین عَلَیهِ السَّلامُ یه قالَ: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ‌ أَصْلَحَ‌ أَمْرَ آخِرَتِهِ‌ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ دُنْيَاهُ» ترجمه: هر کسی که رابطه میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند هم رابطه او با مردم را اصلاح می کند؛ و هر کس که امور آخرت خود را اصلاح و نیکو کند، خداوند هم تمام دنیای او را اصلاح و نیکو می کند. شرح: در گذشته من فکر می‌کنم نظیر این روایت را من خواندم، ولی حالا جهتی دارد؛ عرض می‌کنم. بسیاری از این روایاتی را که ما داریم از ائمه عَلَیهم السّلام؛ این نسبت به متوسّطین از مؤمنین است. من این را اوّل عرض کنم. برای افرادی مثل ماها که ان شاءالله، اگر مؤمن باشیم؛ ما از متوسّطین مؤمنین محسوب می‌شویم. یک وقتی من گفتم، یک وقت اشتباه نکنید، ما از اولیاءالله نیستیم. این سنخ روایات هم مربوط به ماهاست. لذا، آن که مورد ابتلا ما بوده، همان را می‌فرمودند. برای این که ماها را اصلاح بکنند. توجه می‌کنید چه عرض کردم؟! خب، یک وقتی هم، من عرض کردم که زیاد آدم می‌نشیند، فکر می‌کند نسبت به یک سنخ پیچیدگی‌هایش. بله؛ من، قبلاً هم این مسائل را عرض کردم، ولی حالا این را، بطور کلّی می‌خواهم عرض کنم که پیش می‌آید برایش،در امور دنیای‌اش،در روابط اجتماعی‌اش، در امور مادیّ‌اش به اصطلاح ما، با این که مثلاً فرض کنید، مؤمن هم هست؛ بر حسب ظاهر مدّعی هم هست. گاهی هم می‌آیند پیش من،نه گاهی بلکه زیاد. و خدمتتان عرض شود که شاید غالب روزها هم دارم. بعید می‌دانم من که روزی باشد که من مبتلا نباشم، به این سنخ مسائل، بعید می‌دانم. باید بگویم هر روز دارم.که مثلاً فرض کن: هر کار می‌کنم، یک وقتی من گفتم، گره به کارم است. نمی‌دانم چی؟!، باز نمی‌شود. در روابط اجتماعی، حالا بهتان می‌گویم، چون این حرف من خیلی گسترده است. خیال نکنید، مسئله پول نیست، یک چیزهایی هست که، گره‌هایی هست که پول هان ..... تمام دنیا را هم بدهی، می‌فهمی؟ آن گره باز نمی‌شود، خوب دقت کن. گره کوری که با دندان هم باز نمی‌شود را دارم می‌گویم، گوش کنید همه و همه، هم یک مسئله کلّی، به ذهنم آمد این را من بگویم، گرچه یک مقداری چیز است. من سه تا مطلب را می خواهم بگویم یعنی سه رابطه را، انسان این جوری است که حالا ما می‌بینیم که در این دنیا، در این روایات که حالا من بعد معنی می‌کنم، از امیرالمؤمنین و روایات متعدّدی هم داریم. زیادی هم داریم. من فقط انتخاب کردم نهج البلاغه را. والاّ این مضمون روایت ها را نه یکی، نه دو تا، نه سه تا من دیدم، شد. من فقط از نهج البلاغه انتخاب کردم، والّا زیاد داریم از ائمه دیگر هم داریم، این تعبیر را. یک رابطه، انسان دارد بین خودش و خدا. درست است یا نه؟ ما می‌گوییم مؤمنیم دیگه و در حد متوسّط هستیم، یک رابطه بین خودم و خدا، یک رابطه هم دارم من با شماها، یعنی مخلوق با مخلوق. اوّلی، مخلوق با خالق؛ دوّمی؛ مخلوق با مخلوق؛ درست است یا نه؟ این را بهتان بگویم؛ این‌ها، این جور نیست به اینکه جدا از یکدیگر باشد. یک رابطه سوّم هست. خوب حرف من را گوش کنید. یک رابطه چی؟ سوّم؛ حالا باشد یک خورده‌ای بفهمید شماها، چرا من چیز بکنم من. گاهی فکر می‌کنم به اینکه خب این‌ها که ما مثلا می‌دانیم؛ می‌گوییم، شاید نفهمند. خوب نفهمند. آن که می فهمد، بفهمد. رابطه سوّم داریم، بین این دو رابطه. فهمیدی؟ رابطه دارم من با خدا، رابطه دارم با شما. درست است یا نه؟ این دو تا رابطه، با هم رابطه دارند. این روایات او را دارد می‌گوید. توجّه کنید! این روایات، این جملات علی صلوات الله علیه در نهج البلاغه و آن روایاتی که مثل این نقل شده؛ و آن این که اگر رابطه خودت را با خدا، می‌فهمی؟ یک رابطه دوستی قرار دادی، می فهمی؟! دوستی، گوش می‌کنی؟ رابطت دوستی بود، درسته!؟. این موجب می‌شود که خداوند، رابطه تو را با دیگران هم، بر طبق رابطه تو با خدا تنظیم بکند. فهمیدی؟ حرف‌های مرا گوش کن! رابطه تو اگر با خداوند، رابطه دوستی بود، خدا رابطه تو را با دیگران اصلاح می‌کند.