﷽
روی عَنِ الحُسَینِ اَبنِ عَلِیٍّ عَلَیهِمَا السَّلامُ قالَ:
« الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ»1️⃣
ترجمه: استدراج از ناحیه خداوند نسبت به بنده اش این است که انواع نعمت ها را به سوی او سرازیر می کند واز طرفی
حالت های شکر را از او ربوده و سلب می کند.
شرح: روایت از امام حسین صلوات الله علیه، منقول است که حضرت فرمودند: استدراج از ناحیه خداوند نسبت به بنده اش، معناش این است که نعمت را نسبت به او؛ یعنی بنده سرازیر می کند و از طرفی هم شکر را از او می رباید. من در گذشته، روایات متعدّدی را در ارتباط با مسئله رابطه بین حوادث، گرفتاری ها و مسئله معصیت گفتم؛ ولی حالا این جا، جاش نیست. البته در روایات هم داریم که استدراج معنایش چی هست. در این جا، امام حسین صلوات الله علیه این را می فرماید: معنا میکند استدراج را. خدا به بندهاش نعمت میدهد؛ ولی از آن طرف هم، یک جوری است که او شکر آن را هم نمیکند. یعنی آن حالت شکرگزاری را از او سلب میکند. خب، این جا به قول ما طلبهها، خب چرا؟! هان! چرا؟ نعمت را بهش دادی؟ هان! توفیق شکر هم بهش بده. این یعنی چی؟ حالا این جا، جای این بحثهای طلبگی نیست، هان!. با این عبارت؟
«أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ» شکر را هم ازش میگیرد که نتواند شکر کند. چرا؟ چه جوری میشود که این جوری میشود؟ به قول ما؛ حالا می گویم که چه جوری میشود، قشنگ!. نمی توانم اینجا زیاد روایت بخوانم، در یک روایتی از امام صادق صلوات الله علیه هست که این طور است که به تو نعمت را میدهد. تو آن نعمت را در راه معصیتش خرج میکنی. فهمیدی؟! گناه میکنی، هان! این را بهتان بگویمها؛ چشم، گوش، دست، پا، تمام قوا نعمت خدا است. فهمیدی؟ نعمت، پول نیست، اسکناس نیستها، هان!.. چشمهات را باز کن. فهمیدی؟! نعمت متصّله، منفصله اینجا، جای این حرفها نیست، تمام سرتا پایت و آن چه متعلّق به توست، نعمت خداست. فهمیدی؟! همه اینها را به تو داده، در راه حرام مصرف کردی، گناه کردی. مهلت به تو میدهد، مهلت به تو میدهد!! که ببیند تو استغفار میکنی، توبه میکنی، هان! از این چی؟ از این گناهت یا نه. فهمیدی چه می گویم؟ این را که من دارم میگویم، روایت است. مال امام صادق صلوات الله علیه. (نمی خواهم روایت را بخوانم چون فرصت اینها راندارم، شد؟!) «...اِنَّما نُملی لَهُم لِیَزدادُوا اِثماً»2 تو آیه هم هست. اینجا، جای این حرفها نیست . گوش کنید. مهلت میدهد که ببیند، استغفار میکنی از این گناهت. هان یا نه؟ استغفار کردی مسئلهای نیستش، نکردی! فهمیدی؟! آن وقت، آن جا است که تجدید نعمت میکند. فهمیدی؟! تجدید نعمت که کرد، دیگر توفیق شکرگزاری را ازت میگیرد. اینجا است، بیحساب نیست. آن وقت، آنجا است که به وادی کفر کشیده میشوی. فهمیدی؟! کفّار دیدید که وضع مادّیشان خوب است. من یک وقت این را گفتم. چرا آنها وضع شان خوب است در عین حال هم، خدا بهشان میدهد؟
آن برای خاطر این است. گوش میکنید، چه میخواهم بگویم؟ تو مثل آن ها هستی، فرق نمیکنی. تو هم با کافر یکی هستی از این جهت؛ نعمت را به تو داد، رفتی چکار کردی؟ در راه چی؟ غضب الهی مصرف کردی. درست! مهلت. استغفار کردی، هان، نه، نکردی! گرفتاریها از هم اینجا پیدا می شود. اینها همه نعمت است، گرفتاریها. برای این که پس گردنی است که چشمهایت را باز کنی که بگویی: خدایا غلط کردم، آن یکیش را، بدترش را هم خوردم. فهمیدی چه میخواهم بگویم؟ صریح می گویم، درست است یا نه؟ نکردی این کار را، تجدید نعمت میکند. تو روایت از امام صادق صلوات الله علیه است. تجدید نعمت کرد، سلب میکند، شکر را از تو. شد؟! آنجا است که به وادی کفر کشیده می شوی. همچین صریح گفتم.