﷽ رُوِیَ اَنَّهُ جاءَ رَجُلٌ اِلیَ الصّادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ: «فَقَالَ لَهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِّمْنِي مَوْعِظَةً فَقَالَ لَهُ (ع): إِنْ كَانَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ‌ بِالرِّزْقِ‌ فَاهْتِمَامُكَ‌ لِمَاذَا وَ إِنْ كَانَ الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَاذَا وَ إِنْ كَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَاذَا وَ إِنْ كَانَ الثَّوَابُ عَنِ اللَّهِ تعالی حَقّاً فَالْكَسَلُ لِمَاذَا وَ إِنْ كَانَ الْخَلَفُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْبُخْلُ لِمَاذَا وَ إِنْ كَانَ الْعُقُوبَةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّارَ فَالْمَعْصِيَةُ لِمَاذَا ... » ترجمه: ای فرزند رسول خدا! پدر و مادر فدای تو باد؛ مرا پندی بیاموزید. حضرت فرمودند: اگر خداوند تبارک و تعالی ضامن روزی تو شده است، پس برای چه غصّه می‌خوری ؟ و اگر قبول داری که خداوند روزی تو را تقسیم می کند، پس برای چه حرص می‌ورزی؟ و اگر حسابرسی خداوند حق و درست است، پس برای چه این همه مال روی هم جمع و انباشته می‌کنی؟ و اگرپاداش از خداوند متعال حق است، برای چه احساس خستگی و کسالت می‌کنی و اگر هر چه در راه خداوند بدهی، خداوند جای آن را حتماً پُر می‌کند، پس برای چه بُخل می‌ورزی؟ و اگر کیفر خداوند در مقابل عمل زشت و گناه، آتش است پس برای چه معصیت می‌کنی؟! ... شرح: دارد: شخصی آمد خدمت امام صادق صلوات الله علیه، عرض کرد: پدر و مادرم فدای شما باد، پسر پیغمبر! (ص)به من یک پندی بیاموزید. «جاءَ رَجُلٌ اِلیَ الصّادِقِ ؟ع؟: فَقَالَ لَهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِّمْنِي مَوْعِظَةً »؛حضرت شروع کردند جملاتی بهش فرمودند ،که حالا من پنج، شش تایش را خواندم، بیشتر هم هست. بهش فرمودند به این که: اگر خدا متکفّل روزی و رزق شده، «إِنْ كَانَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ‌ بِالرِّزْقِ»؛ اگر او آمده تعّهد کرده و تکفّل کرده، من روزیت را به تو می‌دهم. درست است؟ پس غصّه واسه چی می‌خوری؟ هان! حالا من یک مثال می زنم؛ گرچه خیلی پایین است، چاره‌ای ندارم. بابا‌ گفت:باباجان من خرجیت را به تو می‌دهم، هان! این بچّه غصّه دارد، هان؟! واسه خرجی. هان؟ بابا به بچّه‌اش بگوید، نگاه کن، نه خدا،ها! بابا به بچّه‌اش بگوید من تو را اداره‌‌ات می‌کنم، برو دنبال کارت. بچّه غصّه می‌خورد دیگر این جا؟ واسه چی؟ واسه خرجیش؟! نه. «إِنْ كَانَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ‌ بِالرِّزْقِ‌ فَاهْتِمَامُكَ‌ لِمَاذَا»؛ می فهمی؟ این یک چیزی که هست، همّ بگیرد، غصّه، به اصطلاح اهتمام، می‌فهمی؟ اندوه. «وَ إِنْ كَانَ الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَاذَا»؛ اگر واقعاً قبول داری این را که خداست که سهم بندی می‌کند روزی را. درست است یا نه؟ حرص واسه چی می زنی تو؟هان! بی‌خود چرا اعصابت را خراب می‌کنی؟هان؟ من تقسیم می‌کنم، درست است یا نه؟ این جور نیست، تو بخواهی برای خودت چکار بکنی؟ سقف روزی درست کنی. من سقف بندیش می‌کنم. درست است؟! «فَالْحِرْصُ لِمَاذَا»؛ این در و آن در می زنی، حلال و حرام ، هرچی. می‌فهمی چی می‌گویم؟! از هر راهی دست می‌اندازد. «وَ إِنْ كَانَ الْحِسَابُ حَقّاً»؛ حضرت بهش فرمود: اگر قیامتی در کار است، حسابی در کار است. کتاب و حساب، آن جا باید حساب پس بدهی. درست است؟«في حَلالِها» چی؟؛ تازه فی حلالش را حضرت حساب کرد، نه فی حرام‌ها، حلالش را فقط گرفته حضرت. «وَ إِنْ كَانَ الْحِسَابُ حَقّاً» اگر به این اعتقاد داری؟ «فَالْجَمْعُ لِمَاذَا»؛ چرا رو هم انباشته می‌کنی؟هان؟ چیزی که احتیاج هم نداری. هان؟ هی روی هم