پیامبر می آید..
چون چشمِ مالک دوزخ به پیامبر ص می افتد درهای دوزخ را میگشایدوسرپوش برمی گیرد.
چون آنها چشمشان به پیامبر می افتدفریاد میزنند:😭
که
#آتش پوست بدن ما را سوزانید وجگرهای ما را سوخت ..
پس همگی را از آتش خارج میکنند درحالیکه 🌚ذغال گشته اند..
و
#آتش چیزی از آنها باقی نگذاشته است..
💦پس به
#نهری که بر در بهشت جاری است و
#حیوان نام دارد می روند
ودر آن
#غسل می کنند
🌸 پس همگی جوان و زیبا از آن خارج می شوند وبا چهره هایی چون ماه به
#بهشت وارد می شوند.🔹
صدیقه طاهره(سلام الله علیها) از شنیدن آن آیه، به صورت روی زمین افتاد و گفت: وای بر کسی که داخل
#جهنم شود.
سلمان گفت:
کاش من گوسفندی بودم و مرا میکشتند و گوشت مرا میخوردند و ذکر جهنم را نمیشنیدم.
ابوذر گفت: کاش مادر مرا نزاییده بود و نام جهنم را نمیشنیدم.
عمار گفت: کاش مرغی بودم و در بیابانها پرواز میکردم و بر من حساب و عقابی نبود و نام جهنم را نمیشنیدم.
حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دست بر سر گذاشت و فرمود:
وای از
#سفر_دراز و طولانی و
#کمی_توشه برای سفر قیامت!
🔺این خوف وترس مومنین وانبیاء واولیاء است ..🔻پس بنگر که حالت چگونه است؟ و نامت از کدام # دیوان خارج می شود؟
آیا نامت در دفتر مومنین ومقربین است ؟
چرا که
#خوف و
#رجاء است که بهشت و دوزخ را بزرگ می دارد.
🔴 وبرحذر باش از اینکه چونحال ملحدین باشد! که وجود جهنم وعدمش برایت یکسان باشد.
⭕️و مبادا که به ظواهر عقاید حقه از ایمان بخدا و روز آخرت 👈بدونِ اینکه از ایمان
#خوف و
#رجاء برایت حاصل شود
#مغرور گردی!
پس
#نفست را به حساب بکش شبانه روز و از غافلین نباش،به حساب خودت برس پیش از آنکه از توحساب کشند..
#ابواب_جهنم #خوف_رجاء
#ترک_مشتهیات
#مراقبه
📗کتاب شریف
#اسرار_الصلوه، ص۲۲۰
عارف بالله حاجمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی اعلی الله مقامه