🌸🔹
#خاطره
زمانی برای تبلیغ به روستایی رفته بود و میخواست شبی برای تبلیغ به روستای نزدیک آنجا نیز برود. اهالی روستای اول، الاغی را در اختیارشان گذاشتند. وقتی سوار بر آن شدند، چون ایشان اصلاً حیوان را نمیزدند، الاغ در راه هر کجا چشمش به علفی میخورد، مشغول خوردن میشد. به طوری که طی شدن فاصلهی کوتاه بین دو روستا چندین ساعت طول کشید؛ حتی بیشتر از مقدار زمانی که پیاده میشد رفت!
به نقل از کتاب" اسوه بندگی"
شرح حال مرحوم آیت الله سید بهاءالدین مهدوی
👳♂️
@mollanasreddin 👳♂️