💧روزی ملا از صحرا که به خانه آمد زنش گفت: بهتر است فورا َ به حمام رفته زود برگردی چون عروسی خواهرم است و تو باید وظیفهَ پدری انجام دهی
💧ملا به حمام رفته با عجله خود را شسته وقت خارج شد
💧باران شدیدی می بارید حدس زد به این زودی باران آرام نمی شود ناچار لباسهایش را به دستمالی پیچیده و زیر بغل زد و عریان عازم محل عروسی شد
💧اهل خانه که همه منتظر آمدن ملا بودند او را دیدند عریان در هوای بارانی می آید پرسیدند این چه وضعی است؟
💧ملا گفت: هر کس بی موقع به حمام بروم استحمام سرد و گرم هر دو میکند.
😂😂😂
👳♂️
@mollanasreddin 👳♂️