در ادامه بعضي از احاديثي را كه بر حركت سفياني تأكيد دارند ـ به قدري كه با توجه به منابع حديثي براي ما مقدور است ـ بيان ميكنيم.
حضرت علي(ع) فرمودند:
فرزند هند جگرخوار از وادي يابس (دره خشك وبيآب و علف) شورش ميكند. مردي است كه قامتش متوسط، چهرهاش زشت و كريهمنظر است، چهارشانه و درشت هيكل ميباشد و در صورتش آثار آبله ديده ميشود. ظاهرش يك چشم به نظر ميرسد نامش عثمان و فرزند عنبسه است و از فرزندان ابيسفيان، وارد شام شده و منبر آن را تصاحب ميكند. 15
امام باقر(ع) در حديثي طولاني فرمودند:
ناچار بني فلان حكومت را به دست خواهند گرفت و پس از آن دچار اختلافات شده و حكومتشان از هم ميپاشد و پراكنده ميشوند تا اينكه سيد خراساني از مشرق و سفياني از مغرب خروج ميكنند و هر كدام از منطقة خود به سمت كوفه مانند اسبان مسابقه ميشتابند تا اينكه بنيفلان به دست آنها هلاك ميشوند و از آنها حتي يك نفر باقي نخواهد ماند. 16
جابر جعفي از آن حضرت طي حديث طولاني ديگري نقل ميكند كه فرمودند:
«.... و منادي كه از آسمان ندا ميدهد 17 و صدايي از ناحيه دمشق حكايت از پيروزي ميكند [ سر و صداها خبر از اجتماعات و برخوردهايي است كه در دمشق رخ ميدهد و بيانيههايي كه پس از اين جريانات صادر ميشود [ قريهاي در شام به نام جابيه محو و ناپديد ميشود 18 . بخشي از سمت راست مسجد دمشق فرو ميريزد (مسجد اموي) و شورشيان مرتد از منطقه تركها خروج ميكنند و فتنة شام هم به دنبال آن ميآيد. سر و كله برادران تركها هم پيدا شده و در جزيره فرود ميآيند و شورشيان و از دين برگشتگان رومي ميآيند تا اينكه در رمله مستقر ميشوند. جابر! در آن سال درگيريهاي زيادي در مغرب زمين رخ خواهد داد. ابتداي مغرب زمين كه شام است به فرمان سه پرچم [ سپاه ] اصهب و ابقع و سفياني با هم درگير ميشوند. كه سفياني با ابقع روبرو شده و با هم ميجنگند و نهايتاً سفياني او و لشكريانش را ميكشد. سپس اصهب را هم به هلاكت ميرساند. [ سفياني ] در اين زمان تمام همش لشكركشي به عراق ميشود كه سپاهيانش در قرقيسيا درگير شده و [در اين جنگ] 100000 نفر از جباران و ستمكاران هلاك ميشوند. سفياني لشكري هفتاد هزار نفري را به سمت كوفه گسيل ميدارد و آنها هم به قتل و كشتار و اسير كردن مردم كوفه ميپردازند در اين زمان كه اينها به چنين اعمالي مشغولند پرچمهايي از سوي خراسان نمايان ميشود كه منازل را به سرعت پشت سر ميگذارند و در ميان آنها عدهاي از ياوران حضرت مهدي(ع) وجود دارند. يكي از اهالي كوفه به همراه جمعيتي ضعيف قيام ميكند كه فرمانده لشكر سفياني، او را در بين حيره و كوفه شهيد ميكند. سفياني جمعيتي را به سوي مدينه اعزام ميكند و حضرت مهدي(ع) [ به جهت خلاصي از شر آنها ] به سمت مكه هجرت ميكند. خبر خروج ايشان به فرمانده سپاه سفياني ميرسد او هم عدهاي را به دنبال ايشان ميفرستد كه نميتوانند به آنها دست يابند تا اينكه حضرت همانند موسي بن عمران بيمناك وارد مكه ميشود.»
حضرت در ادامه فرمودند:
«پس از استقرار فرمانده سپاه سفياني در بيداء (صحرا) ندايي از آسمان ميآيد كه: اي صحرا اين قوم را در كام خود فرو بر! دشت هم آنها را ميبلعد به جز سه نفر كه چهره ايشان به پشتشان برگشته نجات پيدا نميكنند آنها از قبيلة كلب هستند و در مورد آنها اين آيه نازل شده كه:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا 19 .
اي كساني كه به شما كتاب داده شده در عين حال كه آنچه را كه در ميان شماست تصديق ميكنيد به چيزي كه آن را نازل كرديم ايمان بياوريد قبل از آنكه چهرههايي را محو كرده و آنها را به پشت برگردانيم. 20»
امام صادق(ع) فرمودند:
«وقتي سفياني بر مناطق پنجگانه مسلط شد، نه ماه بشمريد كه به زعم هشام آن مناطق پنجگانه دمشق، فلسطين، اردن، حمص و حلب هستند. 21»
اميرالمؤمنين (ع) فرمودند:
«.... سفياني خروج ميكند و به اندازه مدت حمل يك زن يعني نه ماه حكومت ميكند. از شام قيام ميكند و اهل شام به جز عدة كمي از ساكنان آنجا كه اهل حقند بقيه مطيع او ميشوند با سپاهي درنده و خونآشام به مدينه ميآيد تا اينكه به صحراي مدينه ميرسد و خداوند آنها را در آن فرو ميبرد. و اين است معناي اين آيه كه: