مسیح علینژاد که در سالهای اخیر با استفاده از حمایت دولتهای غربی بخصوص آمریکا و انگلیس، با ایجاد کمپینهایی مانند «آزادی یواشکی» و «چهارشنبههای سفید» به مقابله با ارزشهای اسلامی و حجاب بانوان ایرانی پرداخته، در این مصاحبه تلویحاً از ریشهها و دلایل انحراف امروزش پرده برداشت و با اذعان به اینکه در دوران جوانی ترجیه میداده که یک مرد باشد، گفت: “من هیچوقت دوست نداشتم که مادر شوم و وقتی در ۱۹ سالگی فهمیدم که حامله هستم، خیلی ترسیدم. قبل از مادر شدن حتی از زن بودن هم میترسیدم و زمانی هم که ازدواج کردم میخواستم از زندگی روستایی با خانوادهام جدا شوم.
این اپوزیسیون فراری در حالی به بیاعتقادی خود با ارزشهای اسلامی ، خانوادگی و اخلاقی ملت ایران اذعان کرد که اعتراف نمود از کودکی به باورهای اسلامی اعتقادی نداشت و در دوران جوانی میخواست در خارج از ایران و بخصوص غرب زندگی کند.
این خود فروخته فراری در ادامه سخنانش با ادعای اینکه حکومت ایران در پی تضعیف اپوزیسیون خارج کشور است و میخواهند آنها را دلتنگ و پژمرده کند، به افسردگی خود اعتراف کرد و گفت رویایش این است که خانواده و بخصوص پدر و مادرش را ببیند. وی برای نشان دادن میزان دلتنگی خود برای شهر محل زندگیاش و بخصوص خانوادهاش، گفت که وقتی در خیابان و مترو پیرمرد و پیرزنی را میبیند به یاد پدر و مادر خودش میافتد.
سرگذشت علینژاد همانند احوال بسیاری از عناصر اپوزیسیون فراری است که با آرزو و اعتقادات واهی به اروپا و ینگه دنیا گریختند و اکنون دست و از پا درازتر خواهان بازگشت به وطن خود هستند. افرادی مانند علینژاد با آنکه خود را در فرهنگ غربی حل کرده و به سیاستهای دولتهای استعماری خدمات بسیاری کردند، اما با گذشت سنشان تازه فهمیدهاند که هیچجا مانند وطن و در کنار خانواده بودن نمیشوند.
هرچند که افرادی مانند «مسیح علینژاد» امروز در آرزوی بازگشت به وطن میسوزند و برخی از آنها حتی حاضرند با وجود گذشته سیاه و خیانتهای متعدد تنها با یک معذرتخواهی به شهر و دیار خود بازگردند، اما افرادی مانند علینژاد و امثال او باید بدانند با خوشخدمتی که به دشمنان ملت ایران انجام دادهاند هیچ راهی برای بازگشت به وطن ندارند و این بدترین مجازات برای آنها است که هیچگاه نمیتوانند وطن و خانواده خود بخصوص پدر و مادرشان را ببیند و در نهایت هم باید در غربت بمیرند و در خاکی بیگانه دفن شوند.
🆔
@Chadoria 🌺🍃