همسر شیخ عبدالکریم حائری در سال‌های آخر از دو چشم نابینا و از دو پا فلج شده بود، شیخ عبدالکریم او را به دوش می‌گرفت و شب‌ها به پشت‌بام می‌برد که از گرما اذیّت نشود. به او گفتند زن دوم بگیر، همسر شما که چشمش نمی‌بیند. گفت چشم ندارد، دل که دارد! من دل کسی را نمی‌رنجانم.... بنقل از آیت الله محقق داماد، نوه شیخ عبدالکریم حائری 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0