⭕️ حاج خانم رو صدا زدن واسه دیدار با عکس پسراشو زد زیربغلش رفت جماران نوبت صحبتش که رسید از عکس احمد شروع کرد ، هنوز به یونس نرسیده بود دید شونه‌های امام داره میلرزه ؛ سریع قاب عکسا رو جمع کرد برگشت سمت امام و بی اینکه صداش بلرزه گفت: « چهارتا پسر دادم تا رو نبینم.»