📌داستان 🍃🌺
💬مرحوم حاج اسماعیل دولابی ره:
در جوانی اسبی داشتم
🐎 وقتی سوار آن میشدم و از کنار دیواری عبور میکـرد و سایه ی آن به دیوار می افتاد،
اسبم به آن نگاه میکرد و خیال مـیکـرد اسـب دیگری است،
لذا خرناس میکشید و سعی میکرد از آن
جلو بزند،
و چون هر چه تند میرفـت،
میدید هنوز از سایه اش جلو نیفتاده است،
🐎 باز هم به سرعتش اضافه میکرد تا حدی که اگر این جریان ادامه مییافت، مرا به کشتن میداد.
اما دیوار تمام شد و سایه اش از بین
رفت و آرام گرفت.
📌در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست، میخواهد در جنبه هـای دنیوي از آنها جلو بزند و اگر از چشم و همچشمی با دیگـران بـازش نـداری، تـو را بـه نابودی میکشد.
📚از بیانات مرحوم دولابی
💕join ➣
@montazar
🔹
#نشر_صدقه_جاریست 🔹
❣ سهم تبلیغی شما: حداقل ارسال به یک نفر❣👆