🌷🌷
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
سال های جنگ بود، با هم صحبت
می کردیم
مصطفی خیلی ناراحت و عصبانی
بود😤
از بر خورد اشتباه برخی از
فرماندهان گله داشت😒
چون می دونست امر به معروف
وظیفه همه است لذا می رفت و به
اونها تذکر می داد ☝️
ناراحتی مصطفی بیشتر از
مسئولانی بود که بی دقت و بی
مسئولیت بودند
اونهایی که به بیت المال و حق
الناس توجه نداشتند😐
همچنین از برخورد برخی مسئولان
مملکتی ناراحت بود.اونهایی که
وقتی برای بازدید به جبهه میومدند و
توقع داشتند براشون گوسفند
قربونی بشه و ...🍛😏
یه بار به مصطفی گفتم : دیروز
توی پادگان 15 خرداد بودم.
آیت الله خامنه ای اومده بودند
بازدید.😍اون هم با لباس نظامی
و بدون تشریفات.
جلو رفتم و دست دادم
به آقا گفتم : نماز خوندید؟
گفتند : بله
گفتم : ما داریم می ریم برای
ناهار، ایشون هم تشریف آوردند👌
صف غذا طولانی بود
مسئولان پادگان سفره ی جداگونه
و مفصلی برای ایشون آماده کرده
بودند😐
اما ایشون یک بشقاب برداشتند و
اومدند ته صف پشت سر من!😳
هر چی به ایشون اصرار کردند بی
فایده بود.
مثل بقیه مدت طولانی در صف
ایستادند.بعد هم کنار ما غذا
خوردند✋
این رو که گفتم خیلی خوشش
اومد.✌️آب سردی شد روی
آتیش عصبانیتش 🔥
✍ به روایتی از هم رزم شهید
🌷🌷
http://eitaa.com/montazaranmahdey