5) خدایا! به حقّ نامهای مبارکت که در دانش تو محفوظ است و احدی از آن خبر ندارد و به جمال و زیباییات که پردههای نور آن را پوشانده، از توی می خواهم که بر این وجود بیتاب و این استخوانهای کهنۀ پوسیده، رحمت آری. وجود ناتوانی که توانایی گرمی آفتابت را ندارد، چگونه تاب، گرمی آتشت را دارد؟! و وجودی که قدرت شنیدن خروش رعدت را ندارد، چگونه توان شنیدن فریاد خشمت را دارد؟!
6) خدایا! به من رحم کن؛ زیرا که من فردی حقیر و قدر و منزلتم ناچیز است و عذاب کردن من چیزی نیست که به مقدار ذرّهای در پادشاهی و فرمانرواییات بیافزاید؛ و اگر عذابم بر پادشاهیات میافزود، صبر و شکیبایی بر آن را از تو درخواست میکردم و دوست داشتم که این فزونی برای تو باشد؛ امّا خدایا! سلطنتت بزرگتر و پادشاهیات بادوامتر از آن است که فرمانبردنِ فرمانبرندگان بر آن بیافزاید، یا معصیتِ گناهکاران از آن بکاهد؛
7) پس به من رحم کن، ای مهربانترین مهربانان! و از من گذشت کن، ای صاحب بزرگی و عظمت و رافت و محبّت! و توبهام را بپذیر که تو بسیار توبه پذیر مهربانی.
📙صحیفه سجادیه_دعای پنجاه_فراز ۵تا۷
#صحیفه_سجادیه
https://eitaa.com/montazarr1401