🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
💠 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۳۰ و ۳۱ # جلسه ۷۵ # بخش ۱
🔶خطبه ۳۰
🔘 مقدمه (تاریخچه قتل عثمان) :
این خطبه بخشی از یک خطبه مفصل یا نامه ای از امیرالمؤمنين علیه السلام ، درباره قتل عثمان است .
عثمان خلیفه سوم دوازده سال بر مسند خلافت تکیه زد که اگر مدت حکومت او را به دو نیمه تقسیم کنیم ، می بینیم که به خاطر عملکرد غلط او در نیمه اول ، نیمه دوم خلافتش هم با مشکلات و مسائل و آشوب هایی همراه بود . کاری که او از همان ابتدا آغاز کرد ، این بود که با نادیده گرفتن شایستگی های افراد و کنار زدن صحابه سابقین ، خویشاوندان خود یعنی بنی امیه را که حتی برخی از آنها مطرود و منفور پیامبر بودند و بعد از اسلام مرتد شده بودند را به خود نزدیک کرد و به هرکدام منصب هایی داد و استانداری شهرهای بزرگ اسلامی به آنها واگذار شد . این جریان همراه بود با فتوحاتی که برای مسلمانان پیش آمد و غنائم فراوانی که از آن فتوحات حاصل می شد که عثمان در این خصوص نیز بیشتر غنائم را به خویشاوندان نزدیک خود( بنی امیه) اختصاص می داد .
از طرفی دیگر با کسانی که به کاراو خرده می گرفتند و او را مورد اعتراض قرار می دادند ، به شدت برخورد می کرد ( آنها را کتک می زد ، تبعید می کرد) که همین اذیت و آزارها منجر به تبعید ابوذر به بیابان ربذه و شهادتش و آسیب دیدن برخی از صحابه پیامبر از جمله عماریاسر و عبدالله بن مسعود شد . حتی در یکی از اعتراضات امرالمؤمنین گویی چوب دستی خود را به روی آن حضرت نیز بلند می کند . به هر حال بعداز آن همه بی عدالتی که پیامد غصب خلافت بود ( نباید فراموش شود که مشکل عمده عثمان غصب خلافت است ) کم کم صدا و ندای اعتراض از گوشه وکنار کشور پهناور اسلامی بلند شد و مردم چاره را جز این ندیدند که خود از بلاد مختلف به مدینه آمده و کار عثمان را یکسره کنند . از این رو عده ای از مصر ، عده ای از کوفه ، عده ای از بصره و از دیگر شهرها به آنان پیوستند . وقتی معترضین در مدینه اطراف خانه عثمان تجمع نموده و خانه اش را محاصره کردند از عثمان درخواست کردند که دست بنی امیه را از مناصب مختلف کوتاه کند و کارها را به اهل آن واگذار نماید و در امور اداره کشوربا افراد شایسته مشورت کند .
عثمان که موقعیت خود را در خطر دید ، نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام رفت و از آن حضرت کمک خواست . حضرت به او فرمودند تو تعهدی نداری و پای بند به قول و قرار خودت نیستی .
درخواست عثمان این بود که حضرت علی میان او و مخالفان وساطت کنند تا آنها به شهر و دیار خودشان بازگردند و اوضاع مدینه آرام شود .
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: باید قول بدهی در امور ، آنچه به صلاح آنهاست انجام می دهی و ضمناً باید از گذشته خود توبه کنی ! عثمان پذیرفت و به مسجد آمد و به بالای منبر رفت و سخنانی حاکی از ندامت خود نسبت به گذشته ابراز داشت و به مردم وعده داد که از آن به بعد با آنها به نیکی و عدالت رفتار کند . هنگامی که عثمان به خانه خود بازگشت ، عده ای از بنی امیه از جمله مروان( داماد عثمان) که عامل عمده در نارضایتی مردم بود ، بر در خانه او تجمع کرده بودند و به او اعتراض کردند که چرا چنان سخنانی گفته و اظهار ندامت کرده و به مردم وعده های خوب داده .
عثمان خود نیز پشیمان شد .
از آنطرف امیرالمؤمنین از کسانی که از شهرهای دور آمده بودند ، خواستند که به شهر خود بازگردند تا عثمان فرصت پیدا کند و گذشته هارا جبران کند . هنگامی که مردم مصر که حدود دو هزار نفر می شدند راهی مصر شدند ، خبر پشیمانی دوباره عثمان و عهدشکنی اش به گوش آنان رسید ؛ نگران شدند و به سوی مدینه بازگشتند . در میان راه غلام عثمان را دیدند که به سمت مصر می رفت ؛ او را تفتیش کرده و از او نامه ای✉️ بدست آوردند با مُهر عثمان ، که در آن نامه ، مخفیانه عثمان به حاکم مصر نوشته بود هنگامی که این معترضین به مصر بازگشتند ، تعدادی از آنان را به دار می آویزی و بقیه را تنبیه می کنی .
این نامه کار را یکسره کرد و معترضین مصری بسیار خشمگین شدند و به مدینه بازگشتند ؛ به عثمان گفتند ، تو چطور چنین نامه ای نوشتی؟! او انکار کرد و گفت احتمالاً این کار مروان بوده است و او مهر مرا پای نامه زده است . به هر حال اعتراضات علیه عثمان بالا گرفت . معترضین خانه عثمان را محاصره کردند و عثمان مدت ۴۹ روز در خانه خود محصور بود ؛ تا اینکه بالاخره مردم حمله بردند به داخل خانه و بعد از درگیری مختصری که با اطرفیان او داشتند ، او به قتل رسید . البته کسی که او را کشت دقیقاً مشخص نیست ( بین چندنفر مردد است)
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۳۰ و ۳۱ # جلسه ۷۵ # بخش ۲
🔶 ادامه تاریخچه قتل عثمان
بعد از قتل عثمان ، گویی آرامش خاصی بر مدینه حاکم شد؛ همه به خانه های خود بازگشتند و جالب اینجاست که هیچ کس حاضر نمی شد عثمانِ مقتول را به خاک بسپارد و خود بنی امیه هم جرأت چنین کاری