*🔴 قضاى الهى*
*✍مومن بر این باور است که چیزی در جهان اتفاق نمیافتد مگر آنکه به قدر الهی میزان آن معلوم شده و به قضای الهی حتمی و قطعی شده است.* پس اگر قدر و قضایی نباشد هرگز چیزی اتفاق نمیافتد. همچنین مومن میداند که قضا و قدر الهی به حکمت و مشیت خداوند است و در آن مصلحت خلق و مخلوق دیده شده است.
🔻همچنین میداند که خداوند دانا و توانا و بخشنده است. پس نادانی در خدا راه ندارد تا بگوییم نمیداند چه بر سر ما میآید؛ زیرا علم خداوند حضوری و شهودی است و همه هستی در محضر خداوند هستند و جایی نیست که بیرون از علم شهودی خداوند باشد. از سوی دیگر خداوند قادر و توانا است و اینطور نیست که چیزی را بداند و بخواهد، ولی نتواند انجام دهد و بیرون از قدرت او باشد و نسبت به آن چیز عاجز و ناتوان. از سوی دیگر میدانیم که خداوند بخشنده و غنی حمید است و پیش از درخواست میبخشد و بیمنت و اذیتی عطا میکند و اینگونه نیست که بخیل باشد و به سبب ترس از کاهش داشتههایش بخواهد در خزائن و مخازن نگه دارد و به کسی ندهد، بلکه هرگز از خزائن خداوند چیز کم نمیشود، پس بخلی ندارد.
🔻اگر چنین نگاه و معرفتی نسبت به او داریم، بسیاری از حقایق زندگی ما روشن میشود و دیگر در برابر مصیبتها و بلایا همانند نعمتها واکنشهای غیرمعقول و مقبول نشان نمیدهیم، بلکه صبر و حلم پیشه میگیریم و به قضا و قدر او تن میدهیم؛ زیرا میدانیم که قضا و قدر الهی بر اساس حکمت و مشیت حکیمانه است و حتی پیش از آنکه ما و مصیبت آفریده شده باشیم در علم و حکمت و مشیت الهی بوده است؛ چنانکه خداوند بصراحت در آیات ۲۲ و ۲۳ سوره حدید بیان کرده است: هیچ مصیبتى نه در زمین و نه در نفسهاى شما به شما نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابى است. این کار بر خدا آسان است. تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به سبب آنچه به شما داده است شادمانى نکنید و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد.
🔻پس اگر همه امور اینگونه در علم الهی مشخص و بر اساس حکمت الهی مشیت خداوندی به آن تعلق گرفته است، انسان هنگامی که با مصیبتی مواجه میشود باید صبر پیشه گیرد و به خداوند مراجعه کند و ضمن گفتن استرجاع، زمینه باور و بلکه تقویت باور به آن را فراهم آورده و دل خویش را با مراجعه به خداوند محکم و استوار کند. (بقره، آیه ۱۵۶)
👈بر اساس آموزههای قرآن، تا زمانی که حکم قطعی الهی نرسیده باشد هیچ چیز نمیتواند وقوع امری را موجب شود و اگر همه هستی دست به دست هم دهد تا چیزی اتفاق بیفتد اتفاق نخواهد افتاد، چنانکه اگر قضای الهی باشد دیگر هیچ چیز نیز جلودار آن نخواهد بود. (فاطر، آیه ۲؛ زمر، آیه ۳۸) پس تا زمانی که اجل مسمی (حتمی) نرسیده همه چیز از وی دفع میشود، ولی پس از آن دیگر قضای قطعی اجازه نمیدهد و آنچه باید اتفاق بیفتد میافتد (انعام، آیه ۶۱) بدون آنکه تقدیم و تاخیری صورت گیرد. (اعراف، آیه ۳۴؛ یونس، آیه ۴۹؛ نحل، آیه ۶۱)
*🔺امام جواد (ع) در اینباره میفرماید:* إذا نَزَلَ الْقَضاءُ ضاقَ الْفَضاءُ؛ آنـگاه کـه قضـاى الهى فرا رسـد، فضا هم بر انسان تنگ مىشـود.
*📚بحارالانوار، ج ۷۸، ص۳۶۴*
*👈پس تا زمانی که قضای الهی نیامده دست انسان باز است،* ولی همین که قضای الهی به چیزی تعلق گرفت دیگر دست انسان بسته است و هر کاری میکند وضع نه تنها بهتر نمیشود، بلکه بدتر میشود؛ زیرا تا آن چیزی که قضای الهی به آن تعلق گرفته تحقق نیابد، این وضعیت تغییری نخواهد یافت و کاری از دست هیچکس برنمیآید.
http://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c