1- كسانى قابل هدايتند كه در پى تحصيل رضاى حقّ باشند، نه دنبال مقام و مال و هواى نفس و انتقام. 2- انسان، خود زمينه‌ساز هدايت خويش است. 3- هدايت به راه‌هاى سلامت و سعادت، در گرو كسب رضاى خداست و هر كس در پى راضى كردن غير او باشد، در انحراف است. 4- راه حقّ يكى است و راه‌هاى باطل (شرك، كفر، نفاق و تفرقه و ...) متعدّد. 5- هدف، يكى است؛ ولى راه‌هاى رسيدن به آن متعدّد است. 6- مكتب وحى، سلامت و سعادت فرد و جامعه و روح و جسم را تضمين كرده‌است. 7- بشر در سايه‌ى قرآن، به همزيستى و صفا در زندگى مى‌رسد. 8- «سُبُلَ السَّلامِ» به‌ «صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» منتهى مى‌شود، و همه‌ى كسانى كه با انجام تكاليف گوناگون در شرايط مختلف، در پى كسب رضاى خداوند مى‌باشند، به صراط مستقيم مى‌رسند. 9- براى رسيدن به صراط مستقيم، تنها پيامبر و كتاب كافى نيست، لطف و اراده‌ى خدا هم لازم است. 10- نه جبر، نه تفويض؛ بلكه امر بين الامرين. انسان انتخاب‌گر است؛ «اتَّبَعَ رِضْوانَهُ» امّا رسيدن به هدف بدون اراده خدا نمى‌شود. 11- قرآن، داروى شفابخش همه ظلمات است. تاريكى‌هاى: جهل، شرك، تفرقه، توحّش، شبهات، شهوات، خرافات، جنايات واضطراب‌ها را به نور علم، توحيد، وحدت، تمدن، يقين، حقّ، صفا وآرامش تبديل مى‌كند.