◼️🍃◼️🍃◼️🍃◼️🍃◼️🍃 *«دِعبل خُزاعی»، شاعرِ دوستدار اهل بیت علیهم السلام، قصیده شورانگیز خود را در حضور امام رضا علیه السلام خواند، امام به دعبل فرمودند: همینجا باش! و داخل اندرون شدند.* *پس از مدتی، غلامی صد دینار مسکوک برایش آورد و گفت: آقا می فرمایند: برای مخارجت نگه دار.* *دعبل گفت: به خدا قسم! این قصیده را به طمع صله گرفتن نسروده ام؛ کیسه را بازگردانید و درخواست کرد تا در صورت امکان، آن حضرت یکی از جامه های خود را برای تبرک جستن به او مرحمت فرمایند.* *امام علیه السلام کیسه پول را با یک لباس، برای او فرستادند و فرمودند: به این پول نیاز خواهی داشت؛ دیگر بر مگردان.* *دعبل کیسه و لباس را گرفت و همراه قافله ای از مرو خارج شد….* *وقتی که دعبل به وطن خود بازگشت...* *https://golhayeyas.ir/پیامبر-و-اهل-بیت/معجزات-امام-رضا/* ◼️🍃◼️🍃◼️🍃◼️🍃◼️🍃