"نهم: پیش تر گفته شد که: دعا به آنچه از امام معصوم (علیه السلام) روایت گردیده بهتر وسزاوارتر است، به همان دلیل که در مطلب ششم گذشت، اضافه بر آنچه در آیات وروایات پیروی از ایشان امر شده، وگرفتن علم وچگونگی طاعت وعبادت از آن بزرگواران توصیه گردیده است، مانند فرموده خدای تعالی: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی(۸۵)؛ بگو (ای پیغمبر) اگر خداوند را دوست می دارید، پس از من پیروی کنید. وفرموده خدای تعالی: فاسألوا اهل الذکر(۸۶)؛ پس از اهل ذکر سؤال کنید. زیرا که ذکر همان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) است، به جهت فرموده خداوند - تعالی شأنه - قد انزل الله الیکم ذکرا رسولاً یتلو علیکم آیات الله(۸۷)؛ وبه تحقیق که خداوند به سوی شما فرستاد ذکری؛ پیامبری را که آیات خداوند را بر شما تلاوت می کند. بنابراین، خاندان معصوم آن حضرت (اهل ذکر) هستند، چنان که در روایات متعددی که در جای خود بیان گردیده است به آنان تفسیر شده واضافه بر امر به خواندن دعاهای روایت شده از امامان وثوابهایی که بر خواندن آنها وعده گردیده ودر کتابهای دعا ضبط شده اند، وبه اضافه این که دعاهایی را که هر کدام یاد ونقل کرده اند تا مؤمنین آن دعاها را بازشناسند وآنها را عمل کنند، وشواهد دیگری که موجب یقین کردن به برتری دعاهای وارده از ایشان بر دعاهای دیگر می باشد. از این ها گذشته، شرافت سخن به شرافت گوینده آن بستگی دارد، واز همین روی گفته اند: سخن بزرگان، بزرگ سخنان است. نتیجه این که: مقدم بودن انتخاب دعاهای وارده از امامان (علیهم السلام) بر دعایی که شخص با سلیقه وزبان خودش درست کند هیچ شکی ندارد وشبهه ای به آن راه نمی یابد، ولی دو حدیث وارد شده که ظاهر آن ها موهم خلاف این مطلب است که به ناچار باید آنها را توجیه نمود، این دو حدیث را محدث عاملی در کتاب وسائل آورده است. حدیث اول: از زراره است که گوید: به حضرت امام صادق (علیه السلام) عرضه داشتم: دعایی به من بیاموزید. فرمود: بهترین دعا همان است که بر زبانت جاری شود.(۸۸) حدیث دوم: از کتاب عبد الله بن حماد انصاری است که به سند خود از حضرت امام صادق (علیه السلام) آورده که: شخصی از آن جناب درخواست کرد که دعایی به او تعلیم کند. آن حضرت فرمود: بهترین دعا همان است که بر زبانت جاری شود.(۸۹) می گویم: احتمال می رود که درخواست کننده نیز زراره بوده وراوی درخواست او را نقل کرده باشد، وبه هر حال هر یک از این دو حدیث وجوهی را محتملند: وجه یکم: این که منظور از آنچه بر زبان جاری شود؛ یاد فضایل امامان وروایت احادیث ایشان ونشر واحکام شریعت از آنان وبحث کردن با دشمنانشان ودلیل آوردن علیه مخالفان بوده باشد، که این امور بهتر از دعا هستند، به جهت آثاری که در آنها است از نگهداشتن آثار دین وبالابردن نشانه های یقین ودعوت مردم به پیروی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، که منافع این ها به عموم افراد بشر می رسد. و شاهد بر این است آنچه در اصول کافی به سند خود از معاویة بن عمار روایت آورده که گفت: به حضرت امام صادق (علیه السلام) گفتم: مردی روایت کننده حدیث شما است که آن را در میان مردم پخش ومنتشر می سازد ودر دل های عموم مردم و(به خصوص) دلهای شیعیان شما آن را نیرومند می نماید، وبسا که عابدی از شیعیانتان باشد که این روایت کردن را ندارد، کدام یک بهترند؟ فرمود: آنکه روایت کننده حدیث ما است که به آن دل های شیعیانمان را قوت می دهد، از هزار عابد بهتر است. وچون زراره شایستگی ترویج ونشر معارف امامان (علیهم السلام) را داشته، وی را به این کار امر فرموده وبرای او بیان داشته که این عمل از آنچه درخواست نمود، بهتر است. جان کلام اینکه: دعا به معنی لغوی بر دو گونه است: ۱- خواندن خدای تعالی به منظور درخواست از درگاه عزت وجلال او. ۲- فراخواندن خلق خدا برای دعوت وهدایت آنان به سوی خدای (عزَّ وجلَّ)، بنابراین دعا بر دو نوع می باشد، وچون راوی نوع اول را از امام (علیه السلام) خواهش نمود وحال آنکه از شایستگان نوع دوم بود، امام (علیه السلام) او را بر این نوع ترغیب کرد وبرای او بیان داشت گونه دوم بهتر است، که فرمود: بهترین دعا همان است که بر زبانت جاری شود. واین وجه لطیفی است که برای شخص انس گرفته با سخنان امامان (علیهم السلام) وممارست کننده در بیانات ایشان آشکار می گردد. وجه دوم: این که مقصود از دعا همان معنی متداول "