امامان (علیهم السلام) مجاز نیستند که تمام آنچه در عالم واقع خواهد شد را به مردم خبر دهند، واین مقتضای حکمت نیز هست، ولی ایشان مأمور بوده اند که بخشی از آنچه در جهان اتفاق خواهد افتاد را اظهار وآشکار نمایند، واین کار نیز حکمت های بسیاری دارد، از جمله: ۱- دلالت نمودن بر راستگویی ایشان در مورد سایر حوادث وقضایا واحکام ومسائل حلال وحرام وغیر این ها که بیان می کنند. ۲- تکمیل ایمان مؤمنین، واتمام حجت بر کافرین. ۳- تسلی دل های اهل ایمان وتشویق وترغیب آنان بر انتظار حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و از همین روی بسیاری از وقایعی که در آخر الزمان پیش از ظهور حضرت حجت (علیه السلام) پدید می آید را بیان داشته وخبر داده اند، واموری از آنها واقع شده است، واز جمله اموری که در زمان ما پدید آمد از علائمی که از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) خبر رسیده دو امر است: یکی: تبدیل کردن عمامه هابه کلاه در این سال به دستور شاه. دوم: خوشحالی وشکر گزاری مردم به جهت نداشتن پسر، به خاطر این که شاه فرمان داده که جوانان بیست ویک ساله را به نظام وظیفه اجباری به مدت دو سال ببرند، واین در سال هزار وسیصد وچهل وهفت بعد از هجرت نبوی (صلی الله علیه وآله وسلم) می باشد، از خدای تعالی خواستاریم که ظهور ولیش صاحب الزمان (علیه السلام) را تعجیل فرماید تا بنیاد ظلم وتجاوز را براندازد. و در کتاب نورالعین که حدود صد وهفتاد سال پیش از این تألیف شده وقوع این دو امر پیش از ظهور حضرت قائم (علیه السلام) در آخر الزمان از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت آمده است. و نیز در این زمان شیوع یافته؛ شباهت کردن مردان به زنان، وزنان به مردان در لباس ها وزیورها وتجمل وغیر این ها، ومنکرات آشکار شده وشیوع یافته، ووسایل لهو وساز وتار وچنگ در معابر عمومی به طور علنی قرار داده شده، وامر به زشتی ونهی از معروف وخوبی شایع گردیده است، وافراد فاسق را عزیز وگرامی، ومؤمنان را خوار وتحقیر شده می بینید، ومردم زکات را جریمه ومالیات می پندارند وگناه را غنیمتی می شمارند. وتمام این امور را صادق مصدق رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) واوصیای او (علیهم السلام) خبر داده اند، واز خدای تعالی خواستاریم که ظهور ولیش را زودتر برساند، که آن حضرت مؤمنین را با خیر وعافیت رهایی می دهد، واز محنت ها بیرون می برد. وقسمی از این علامت ها را که خبر داده اند پیش از چند سال واقع گشت، وبدون تردید مشاهده کردن آن امور مایه یقین مؤمنین واتمام حجت بر منکرین وتردید کنندگان ومکذبین می باشد. حدیث دوم: واما حدیث دوم یعنی خبر از ابوحمزه ثمالی؛ اول وآخرش دلالت دارند بر این که مقصود امام (علیه السلام) آن است که خبر را از او مخفی بدارد، وخود حدیث اعلام می دارد که کتمان وپوشیدگی را می خواهد، وجهت آن را هم در جواب سؤال بیان فرمود. توضیح مطلب این که: خداوند (عزَّ وجلَّ) لوح محفوظ را در آسمان آفریده، وهمه علوم ووقایع وحوادث وقضایا واحکام را در آن ثبت کرده، چنان که خدای تعالی فرموده: وما من دابة فی الأرض الا علی الله رزقها ویعلم مستقرها ومستودعها کل فی کتاب مبین(۷۱۱)؛ وهیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که روزی اش بر خداوند است وخدا می داند قرارگاه (منزل دائمی) وآرامشگاه (منزل موقت) او را، واحوال همه خلق در کتابی بیانگر ثبت است. ودر سوره طه فرموده است: قال علمها عند ربی فی کتاب(۷۱۲)؛ (موسی در جواب فرعون) گفت احوال آن ها (اقوام سلف) به علم ازلی خداوند در کتابی (لوح محفوظ) ثبت است. و در سوره نمل فرموده: وما من غائبة فی السماء والارض الا فی کتاب مبین(۷۱۳)؛ وهیچ امری در آسمان وزمین پنهان نیست مگر این که در کتابی آشکار هست. و در سوره سباء آمده است: لا یعزب عنه مثقال ذرة فی السماوات ولا فی الارض ولا اصغر من ذلک ولا اکبر الا فی کتاب مبین(۷۱۴)؛ مقدار ذره یا کمتر وبیشتر از ذره ای از موجودات عالم در همه آسمان ها وزمین نیست جز آن که در کتابی آشکار است. و در سوره فاطر است: وما یعمر من معمر ولا ینقص من عمره الا فی کتاب(۷۱۵)؛ وکسی عمر طولانی نکند ویا از عمرش نکاهد جز آن که همه در کتاب ثبت است. و در سوره ق فرموده: وعندنا کتاب حفیظ(۷۱۶)؛ وکتاب کاملاً حافظی (لوح محفوظ) نزد ما است. و در سوره حدید فرماید: ما اصآب من مصیبة فی الارض ولا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبرأها(۷۱۷)؛ هر رنج ومصیبتی که در زمین (از قحطی وآفت وفقر وستم) یا در جانهای خویش به شما رسد همه در کتاب (لوح محفوظ) پیش از آن که در دنیا ایجاد کنیم ثبت است.