🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
💠 نهج البلاغه # شرح خطبه سوم(شقشقیه) جلسه ۳۱
🔶_گلایه ی امیرالمؤمنین علیه السلام از شورا
🔶_ تحلیل خلافت خلیفه سوم
در ادامه خطبه شقشقیه ، امیرالمؤمنین علیه السلام گلایه شدید فرمودند از این که خلیفه دوم آن حضرت را در عِداد افراد شورا قرار داد .
درباره شورا و چگونگی ترکیب این شورا ، جلسه گذشته توضیحاتی داده شد .
🔻اما سوالی که در این بین ممکن است پیش آید این است که ، شورا علاوه بر اینکه یک شورای تشریفاتی و ناعادلانه بود، آیا یک تدبیری متناسب با طرز فکر مردم آن زمان برای تعیین خلیفه نبوده است ؟
در پاسخ باید گفت ، خیر این شورا برای بازداشتن شخصی از به خلافت رسیدن بوده نه برای تعیین خلیفه و جنبه منفی داشته نه جنبه مثبت .
بیش از آنکه کارکرد این شورا ، تعیین خلیفه باشد ، برای خلعِ یَد از شخصی به عنوان خلیفه بوده است . بدون تردید اگر خلیفه دوم مردم را به حال خود رها می کرد و می رفت ، مردمی که در ذهنشان نقش بسته بود پیامبر( ص) امیرالمؤمنین را به عنوان خلیفه معرفی کرده اند و عده ای به بهانه جوان بودن یا بهانه های دیگر آن حضرت را کنار زدند ، دوازده سال می گذشت و آن بهانه ها منتفی بود . خلیفه دوم خوب می دانست که اگر مردم را رها کند با همین ذهنیتی که دارند بلا تردید به سمت علی بن ابیطالب خواهند رفت تا او خلافت را برعهده بگیرد . در واقع او با ترتیب دادن این شورا خواست از این مسئله جلوگیری کند و جلوی به خلافت رسیدن حضرت علی را بگیرد .
با تنظیماتی که انجام داده بود می خواست خیلی قانونی علی بن ابیطالب را یا از میان بردارد و به قتل برساند یا لا اقل خلیفه نشود وگرنه می توانست از اول عثمان را به جای خود برای خلافت اعلام کند . شاهد بر این مطلب این است که "ابن عبد رَبّه اندلسی" که از اهل سنت متعصب هم هست ، در کتاب "عقدالفرید" می گوید :
وقتی به خلیفه دوم پیشنهاد دادند خلیفه بعد را تعیین کن ، عمر گفت : من تصمیم گرفته بودم که اکنون که آن افراد مورد نظرم نیستند ، کسی را خلیفه شما قرار دهم که امید داشتم شما را به سمت حق سوق بدهد و به علی بن ابیطالب اشاره کرد ، اما تصمیمم عوض شد . گفتم بهتر است این کار را نکنم. ( او خوب می دانسته که شایسته ترین فرد که بوده ، ولی نخواسته و یا بهتراست گفته شود خواسته که او نباشد)
در ادامه خطبه حضرت توضیحاتی را بیان می فرمایند :
خلافت را در میان گروهی قرار داد که خیال می کرد من هم یکی از آنها هستم .
🍁فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِرِ لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ وَ مَالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ مَعَ هَنٍ وَ هَنٍ إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ إِلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ..🍁
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🔶 نهج البلاغه # شرح خطبه سوم (شقشقیه) جلسه ۳۱ / ادامه :
🍂فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ🍂
(لله : لام استغاثه و لام لِشوری : برای مستغاث منه است )
خدایا به تو استغاثه می کنم از این شورا ! چه زمانی شبهه ای ( تردیدی) میان من و اولینِ اینها بود ؟ ( یعنی چه کسی می توانست تردید داشته باشد که من را با ابی بکر بخواهد مقایسه کند) قابل مقایسه نبودم من با ابی بکر ، تا چه رسد به دومی و شورا که همردیف آن افراد قرار بگیرم !!!
پیداست دلِ حضرت خیلی به درد آمده بوده از این شورا .
🍂حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِرِ🍂
تا اینکه مرا قرین این افراد قرار داد. ( یکی از بزرگترین خیانت ها بوده است . چون افرادی که در شورا قرار گرفتند ، احساس کردند سزاوار خلافت هستند . به همین دلیل هم بعضی شان بعداً ادعای خلافت کردند . در صورتی که تا آن زمان باورشان نمی شد که در جایگاه کاندیاتوری برای خلافت قرار بگیرند )
○ مثال :
درست مثل شخصی که سررشته ای از جراحی ندارد ولی او را وارد اتاق عمل کنند و به او بگویند در کنار جراحان قرار بگیرد و حتی نظرش را هم بپرسند . ناخود آگاه وقتی از اتاق عمل خارج شود احساس می کند شاید بتواند جراحی کند .
اقدام خلیفه دوم این تَوَهم را برای این افراد ایجاد کرد که می توانند آن ها هم خلیفه بشوند لذا بعد از این ، جنگ جمل و صفین به راه افتاد.
🍂لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا🍂
من در شورا سه روز با اینها مجبور بودم بالا و پایین بروم . (من که با جبرئیل و پیامبر اکرم بالا و پایین می رفتم ، اکنون باید با عثمان بالا و پایی