🌹 منتظران ظهور 🌹
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان داستانی رابطه 💖 قسمت هفدهم گفت: عه مریم!!! چرا هر چی من میگم جبهه می گیری خواهر! مر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان داستانی رابطه 💖 قسمت هجدهم لبخندی روی صورتم نقش بست و گفتم: نگران نباش یلدا جان ملاک ما اینجا برای تقسیم کار سن نیست شناخت روحیه و تقواست! ثریا سری تکون داد و گفت: یا کتاب مقدس قرآن مجید!!! بحث رفت روی ادبیات سنگین دینی!!!! من که اصلا توقع نداشتم چنین حرفی رو از ثریا بشنوم چند لحظه ای سکوت کردم که مریم بلافاصله گفت: رایحه جان‌ ببخشید بین کلامت ولی نکته جالبی ثریا گفت! بعد نگاهی به ثریا کرد و خیلی جدی گفت: ثریا جان فکر می کنی معنی تقوا چی میشه! ثریا با یه حالت خاصی گفت: تقوا یعنی پرهیز از گناه، مراقبت از خود در مقابل گناه بعد دستش رو با همون حالت چرخوند و ادامه داد چمیدونم از این حرفهای سنگین .... مریم گفت: ثریا جان من معذرت میخوام!!! چشمهای ثریا چهار تا شد که مریم چی داره میگه!!! حقیقتا برای خود من هم جالب بود که چرا مریم چنین واکنشی نشون داد تا اینکه ادامه داد:اگر من و امثال من درست برات این کلمه رو معنی نکردیم یا ناقص گفتیم شما ببخش!!! اما حالا بذار من معنی واقعی کلمه ی تقوا رو از زبان استادمون درست بهت بگم یه جوری که نه تنها برات سنگینی نداشته باشه که حس سبکی بهت بده!!! فقط یه سوال دارم که جوابش رو اول خودت باید بدی! ثریا که از رفتار مریم متحیر مونده بود گفت: بپرس... مریم گفت: اگه یه خواستگار داشته باشی که واقعا عاشقت باشه نه الکی! پولدار باشه، خوش اخلاق باشه، خوش تیپ باشه، تحصیلات بالا داشته باشه، خلاصه هر چه خوبان همه دارند یکجا داشته باشه ولی الان بخاطر شرایطی مجبور ازت دور باشه اما قولش قوله! گفته الوعده وفا من فلان روز میام خواستگاری! حالا طی این مدت تا اون زمان شخص دیگه ای میاد خواستگاریت آیا شما بله رو میگی! ثریا نیمچه لبخندی زد و گفت: مگه دیوانه ام خوب معلومه نه! صبر میکنم تا این شاه پریون بیاد! مریم گفت: اگه اطرافیانت شما رو توی موقعیت خواستگاری قرارت دادن چی؟! گفت: ببین مریم در هر صورت و به هر شکلی من خودم رو برای کسی که اینجوری عاشقمه نگه میدارم حیفه مفت از دست برم! گفت: ثریا تقوا معنی واقعیش دقیقا همینه که خودت گفتی!!! خدا میگه خودت رو نگه دار برای منی که واقعا عاشقتم.... بعد اگه خودت رو نگه داشتی خواهی دید چه زندگی برات درست میکنم چون آنچه خوبان همه دارند من یک جا دارم همین! تقوا یعنی همین بقیه ی معانی فرعیات! فقط کافیه دو تا چیز رو قبول کنی یک عاشقته! دو همه ی خوبی ها یکجا پیش همین که عاشقه! بعد به نظرت به کسی لازم هست بگیم تقوا رو رعایت کن؟! اصلا کسی این دو تا رو بدونه امکان داره خودش رو نگه نداره؟! حتی اگه دنیوی و منفعتی هم فکر کنه چون همه ی خوبی ها و دارایی ها دست اونه خودش رو نگه میداره برای همون یه نفر! مهدیه از اونور کنجکاوانه گفت: چه جالب!!! من تا حالا از این زاویه نگاه نکردم!!! ولی پس چرا خیلی وقتا تقوامون، تق وا می ره! مریم لبخند تلخی زد و گفت: دو تا علت داره یا معنی عشق رو نمیدونیم یا باور نکرده عاشق واقعی و اصلی برامون کیه! ندا با تمام احساسش گفت: من به دنبال شعری تا بگوید این راز! خدا عاشق تر است بر ما ز ماست... اما فاحش خطا گفتم باز... عاشق تر آن گوید که قبل آن عشقی بُود! راز عجیبی‌ست که تنها عاشق این عالم چه قبل و چه بعد بر ما تنها خداست.... ثریا شروع کرد دست زدن گفت: فی البداهه گفتنتم پر از مفهومه الحق که ندایی از درون است که بر زبان ندا جاریست! بعد رو به مریم گفت: چقدر قشنگ میشه از خدا گفت اما دریغ.... توی دلم مریم رو تحسین کردم واقعا قشنگترین معنی رو برای تقوا گفت! براستی اگه کسی بدونه چنین عاشقی هست که بیقرارشه چه در فضای مجازی چه در فضای واقعی خودش رو نگه میداره فقط برای همون یه عاشق بقیش همش فِیکِه( غیر حقیقی) بلند گفتم: خوب پس ملاکمون شفاف شد درسته ثریا جان حله! یلدا جان حله! فقط می مونه یه نکته ی مهم اون هم بحث.... مهدیه پرید وسط صحبتم با ذوق گفت: بعد از خودشناسی حتما بحث دشمن شناسیه درست گفتم خانم دکترررررر! گردنم رو کج کردم و با نگاه مهربون بهش گفتم: البته دشمن شناسیم خیلی مهمه! ولی قبلش بحث مهم و اساسی داشتن رابطه در فضای مجازی.... مهدیه اخم هاش رو کشید تو هم گفت: هر چی من از اول جلسه گفتم با یه نچ محترمانه ضایعم کردینااااا... لبخندی زدم و اومدم ادامه بدم که فاطمه جدی گفت: رایحه جان من هر جور ارتباط و رابطه در فضای مجازی رو قبول ندارم!!! به نظر من اصلا صحیح نیست حتی از لحاظ قانونی هم ممکن دچار مشکل بشیم جهت یاد آوری بین کلامت گفتم.... ادامه دارد.... نویسنده: سیده زهرا بهادر https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c