یدم . صبر کردم در حالیکه بغض گلویم را گرفته بود ( تنفسم مشکل شده بود) و خلافت خلفاء ( در طول این ۲۵ سال) برای من تلخ تر از طعم عَلقَم بود .
🔸معنی واژگان :
¤ اَغظَی از غَض است ( غضّ بصر : چشم بستن)
¤ کَظَم = راه تنفس
¤ عَلقَم = حنظل ( درختی که میوه بسیار تلخی دارد)
⭕️ توضیحات تکمیلی :
در توضیح بیشتر این عبارتِ حضرت باید گفت شبیه این جمله را ما در خطبه سوم ( شقشقیه) دیدیم . آنجا نیز حضرت فرمودند :
[ ﻓَﺮَﺃَﻳْﺖُ ﺃَﻥَّ اﻟﺼَّﺒْﺮَ ﻋَﻠَﻲ ﻫَﺎﺗَﺎ ﺃَﺣْﺠَﻲ ﻓَﺼَﺒَﺮْﺕُ ﻭَ ﻓِﻲ اﻟْﻌَﻴْﻦِ ﻗَﺬًﻱ ﻭَ ﻓِﻲ اﻟْﺤَﻠْﻖِ ﺷَﺠًﺎ ] من دیدم اگر صبر کنم در برابر این جریان عاقلانه تر است .
صبر کردم در حالیکه خار در چشم و استخوان در گلویم بود .
در خطبه ۲۶ حضرت عبارتی شبیه به آن را می فرمایند ، ولی در واقع با این جمله حضرت پاسخ سوال دیگری را می دهند .
اگرکسی بگوید من صبر کردم در حالیکه خار در چشمم فرو رفته بود ، یعنی رضایت دادم ؟!
اگر کسی بگوید من صبر کردم در حالیکه استخوان در گلویم بود ، یعنی رضایت دادم ؟!
این جمله را حضرت در نهج البلاغه مکرر فرموده اند . حتی اهل سنت هم آن را نقل کرده اند . غافل از اینکه این جمله پیامی برای تاریخ است و پاسخ این پرسش است که علی بن ابیطالب اگرچه سکوت کردند ، اما این سکوت علامت رضایت نبود ! اگر ایشان از سکوت خویش راضی بودند ، نمی فرمودند خار در چشمم فرو رفته ! پس ناراحت بودند . ایشان لحظه ای به خلافت ابوبکر راضی نبودند . از کارهای خلیفه اول و دوم و سوم ، سر سوزنی رضایت نداشتند و این نسبت ناروا است به مولای متقیان 😔
✅ نکته جالب این است که این خطبه ها مربوط به زمان خلافت خودشان است . یعنی بعد از آن دوران ! این نشان می دهد که حضرت تا آخر به خلافت آن سه تن راضی نبودند که در زمان خلافت خویش مکرر این مطالب را بیان فرمودند . اگر ایشان فقط در ابتدا نارضایتی داشتند که پس از سالها دیگر بازگو نمی کردند .
۲۵ سال سکوت کردند در شرایطی که گویا خاشاک در چشم ایشان فرو رفته و استخوان در گلویشان گیر کرده بود .
این پاسخ حضرت به دومین سوال 👆
◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🔶 نهج البلاغه و شرح آن # ادامه خطبه ۲۶ # جلسه ۶۶ # بخش ۲
❓❓❓سومین سوالی که مطرح می شود این است که ↙️
آیا علی بن ابیطالب بالآخره با خلفاء بیعت کردند یا خیر ❓
📃 از نظر منابع تاریخی شیعه این مسأله بسیار مشکوک است . یعنی سند قطعی و قابل اعتماد مبنی بر اینکه علی بن ابیطالب علیه السلام با ابوبکر بیعت کرده باشد ، نداریم .
اما اهل سنت می گویند علی بن ابیطالب بیعت کردند . پشتوانه ادعای آنان نیز حدیثی است از قول عایشه که در صحیح بخاری نقل شده است و غالباً معتقدند این اتفاق افتاده است . بیشتر اهل سنت بر این قول هستند که علی بن ابیطالب ، مادام که فاطمه زهرا سلام الله علیها زنده بودند ، بیعت نکرده است ؛ اما زمانیکه فاطمه علیها سلام از دنیا رفتند ، دیگر کسی توجهی به علی نمی کرد ( این عبارت در صحیح بخاری آمده است) لذا علی یک روز از خانه به مسجد آمد و به ابوبکر گفت می خواهم با تو بیعت کنم .
❌ دلایل رد این حدیث از طرف شیعه ↙️
⬅️ اولاً گفتند فاطمه زهرا ۶ ماه بعد از پیامبر زنده بودند ( زنده بودن فاطمه زهرا سلام الله علیها ، قول بین ۷۵ روز تا۹۵ روز است )
⬅️ ثانیاً سوال مهم تاریخی این است :
اگر مشروعیت خلافت ابی بکر به این است که علی علیه السلام نیز با او بیعت کند ، این ۶ ماه چطور خلافت ابی بکر مشروع بوده است ⁉️
پس همه اقدامات ابی بکر خلاف شرع بوده است .
شیعه می گوید علی بن ابیطالب یا اصلاً بیعت نکردند و یا به این صورت که شما گزارش می کنید نبوده است .
حال اگر فرض کنیم ثابت شود که علی علیه السلام بیعت کردند . آیا از نظر ما قابل توجیه است ⁉️ بله حتی اگر این روایت صحیح باشد که حضرت مدتی در ابتدای امر بیعت نفرمودند ولی در نهایت بیعت فرمودند .
پاسخ این مسأله ⬅️ مرحوم سید شرف الدین در کتاب "المراجعات" این را پاسخ دادند .
آنجا آمده است که هم بیعت نکردن علی دلیل داشته و هم بیعت کردن ایشان .
به فرض آنکه بپذیریم آن حضرت بیعت کرده باشند .
🔻بیعت نکردنشان برای اینکه بگویند حق من غصب شده است . برای دفاع از حق خلافت خودشان بوده تا ثابت شود که ابی بکر به ناحق بر کرسی خلافت تکیه زده است .
🔻بیعت کردنشان برای حفظ اسلام و جلوگیری از تفرقه و تشتت بوده است . بالآخره اخبار داخلی مسلمانان به گوش کشورهای همسایه از جمله ابرقدرت روم و ابرقدرت ایران می رسید . آنها می دانستند که پیغمبر اکرم از دنیا رفته و کسی را به عنوان جانشین به جای خود قرار داده که عده ای آمده اند ، او را کنار زده و خودشان در مسند حکومت قرار گرفته اند . آنها می فهمیدند این زمینه اختلاف و تشتت میان مسلمانان است . بالآخره قدرت اسلام برای آنها تهدید تلقی می شد . اگر خبر تفرقه مسلمانان به گوش آنان می رسید