✅نگاهی به روزگار دشوار امام حسن عسکری علیه السلام تا آغاز امامت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ 🔰یکی از دشوارترین روزگارها در عصر امامت، دوران امامت امام حسن عسکری علیه السلام بوده است. 🔰درباره امامت آن حضرت بیش از صد مورد نقل شده است. به نظر می رسد علت این مسئله، شرایط نامساعد و جوّ پراختناقی بود که امام یازدهم و پدرش امام هادی علیه السلام، در آن زندگی می کردند؛ زیرا از وقتی امام هادی علیه السلام از سر اجبار به سامرا منتقل گردید، به شدت تحت مراقبت بود. ازاین رو، امکان معرفی فرزندش «حسن» به عموم شیعیان در مقام امام بعدی وجود نداشت و اصولاً این کار، حیات او را از سوی حکومت وقت، با خطر روبه رو می‎ساخت. به همین دلیل، کار معرفی امام عسکری علیه السلام به شیعیان و گواه گرفتن آنان در این خصوص، در ماه های پایانی عمر امام هادی علیه السلام صورت گرفت، به طوری که هنگام رحلت آن حضرت، هنوز بسیاری از شیعیان از امامت امام حسن عسکری علیه السلام آگاهی نداشتند. 🔰گویا عامل دیگری نیز در این زمینه بی تأثیر نبوده و آن، باور گروهی از شیعیان به امامت «محمد بن علی» برادر امام عسکری در زمان حیات امام هادی علیه السلام بوده است. پس از شهادت حضرت هادی علیه السلام، گروهی از خیانت کاران و نادانان، همچون «ابن ماهویه» این پندار را دستاویز قرار دادند و به اغوای مردم و منحرف ساختن افکار از امامت حضرت عسکری پرداختند. این عوامل دست به دست هم داده، موجب شک و تردید گروهی از شیعیان در امامت آن حضرت در آغاز گردیده بود؛ چنان که برخی از آنان درصدد آزمایش امام برمی آمدند و برخی دیگر در این زمینه به حضرت نامه می‎نوشتند. 🔰این تردیدها به حدی بود که امام در پاسخ گروهی از شیعیان، با آزردگی نوشت: «هیچ یک از پدرانم، مانند من، گرفتار شک و تزلزل شیعیان در امر امامت نشده اند» 📜پیشوایی، 1378: 644 و 645. 🔰نکته دیگر درباره زندگی امام حسن عسکری علیه السلام آنکه، سال هایی که ایشان در سامرا می زیست، به جز چند نوبتی که به زندان افتاد، در صورت ظاهر همانند شهروندی عادی زندگی می کرد. طبعاً رفتار وی به طور محتاطانه ای زیر نظر حکومت قرار داشت. روشن است که امام عسکری علیه السلام همانند دیگر امامان، در صورت داشتن اختیار و آزادی، نه سامرا، که مدینه را برای زندگی برمی‎گزید. در واقع اقامت طولانی ایشان در سامرا، جز نوعی بازداشت از طرف خلیفه، توجیه دیگری نمی تواند داشته باشد. این مسئله، به علت وجود شبکه منظم و متشکل شیعیان که از مدت ها قبل شکل گرفته بود، در نظر خلیفه اهمیت فراوانی داشت و موجب نگرانی می شد و وحشت او را فراهم می آورد؛ چیزی که می بایست به گونه ای کنترل می شد. 🔰به همین دلیل، از امام خواسته بودند حضور خود را در سامرا به طور مداوم به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که طبق نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت هر دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دارالخلافه حاضر شود. چنین حضوری گرچه در ظاهر، نوعی احترام برای آن حضرت پنداشته می شد، در واقع تنها وسیله کنترل او بود. 🔰علی بن جعفر از حلبی نقل می کند: در یکی از روزها که قرار بود امام به دارالخلافه برود، ما در عسکریه به انتظار دیدار وی جمع شده بودیم. در این حال از سوی آن حضرت توقیعی بدین مضمون رسید که: «کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا در امان نیستید». 🔰این روایت به خوبی نشان می دهد دستگاه خلافت، تا چه حد روابط امام را با شیعیانش زیر نظر داشته و آن را کنترل می کرده است. ضمن آنکه از درایت و تدبیر امام در حفظ جان شیعیانش نیز خبر می دهد. 📜جعفریان، 1384: 538 و 539 🔰مسئله مهم دیگری که بر مشکلات این دوره شیعیان افزود و در آینده در تشدید تنش هایی که پس از رحلت امام عسکری علیه السلام در جامعه تشیع پدیدار شد، نقش اساسی داشت، ❌موضوع دعوی امامت برادر ناتنی آن حضرت، جعفر بود که بعدها بین شیعیان به «جعفر کذّاب» موسوم شد. جعفر گروهی کوچکی دور خود جمع کرد. این گروه بسیار فعال و پر سر و صدا و در مخالفت با امام عسکری علیه السلام و شیعیان آن حضرت بی ادب و بی پروا بودند. آنان درباره دانش حضرت عسکری علیه السلام بر احکام شریعت، سخنان نادرستی می گفتند و هواداران آن امام را بی شرمانه «حماریه» لقب می دادند. برخی تا آنجا پیش رفتند که امام معصوم و هواداران آن حضرت را کافر می خواندند. بدین ترتیب این مقدمات، موجب پیدایش دشمنی شدید میان جعفر و شیعیان حضرت عسکری علیه السلام گردید و از این پس، حضرت عسکری علیه السلام تا پایان عمر به کلی با جعفر متارکه فرمود و دیگر با او سخن نگفت و جعفر نیز تا پایان عمر ایشان همچنان به فتنه انگیزی و شرارت ادامه داد. 〰ادامه دارد...