✅ علت پیشروی کند انصارلله درمارب
🔹 همه از موضوع ضربات اقتصادی جنگ تحمیلی برکشور اگاه هستیم اما نباید ازاینکه هراتفاقی ( هرچند ناخوشایند ) مزایایی را با خود دارد قافل شویم .از نظر کارشناسان مهم ترین مزیت این 8 سال جنگ تجربه بود . تجربه ی طلایی که موجب موفقیت های گوناگون حتی در جبهه های فرامنطقه ای گردید .
🔹 یکی ازاین تجربه ها چگونگی به حداقل رساند تلفات است به گونه ای که برخلاف تجربه ی جنگ تحمیلی , تلفات خود را در جنگ با داعش در پایین ترین حد خود نگاه داشتیم درحالی که گروه های مقابل , تلفات بیشتری نسبت به ما دادند ( معمولا در عملیات های نظامی طرف پیروز بیشترین تلفات را نسبت به طرف مقابل دارد )
🔹 از گذشته یکی از ابزار های تاثیر گذار بر عملیات های غرب و هم پیمانانش استفاده عمده از نیروی هوایی برای گرفتن تلفات , انتقام از شکست و همچنین جلوگیری از پیشروی نیروهای ضد بوده که مثال ظاهر این مورد را میتوان در یمن مشاهده کرد . استراتژی ایران در مقابل چنین عملیاتهایی پیشروی های کند اما با دقت و ضریب موفقیت بالاست . زیرا پیشروی های سریع تحرک بالا نیروهارا میطلبد و این تحرک بالا ناخواسته نیروها را در دشت باز آتش پشتیبانی دشمن ( هوایی و توپخانه ای ) قرار داده تا تلفات بیشتری متحمل شوند . چرا و کماکه حین تحرک بالا امکان موضع گیری صحیح و ضربه موثر به دشمن روبرو وجود ندارد و همچنین مدیریت این نوع عملیات ها سخت از نوع قبل است .
🔹 پیشروی سریع یا همان عملیات برق آسا شاید در وهله ی اول پیروزی های چشمگیری را به ارمغان بیاورد اما به دلیل نبود تامین مناسب در طرفین , احتمال شکستن شیرازه تهاجم در اثر یک پاتک موثر بالاست و به همین دلیل همواره استراتژی میدانی ایران و پروکسی هایش پیشروی هایی همراه با تامین برای جلوگیری از کمین ها و پاتک های احتمالی بوده است پس بنا به تجربه های داعش و ارتش موسوم به ازادی بخش ملی ( منافقین ) که بعد از پیشروی های سریع خود در اثر یک پاتک بیشترین تلفات را داده و شکست وحشتناکی را متحمل شدند . زیاد به دنبال همچین عملیات هایی نمیروند .
🔹 در یمن نیز اوضاع این چنین است . به دلیل کمبود نیرو , تجهیزات و تکنولوژی موثر .. رزمندگان مجبور به پیشروی هایی توام با حفظ تامین هستند که اینگونه موارد زمان زیادی را میطلبد اما تضمین موفقیت در عین نرخ تلفات پایین را تا حد بالایی حفظ میکند . به این گونه که نیروها ضربات مکرر خود را از مواضع مستقر شده به دشمن وارد میاورند و به طور تدریجی از دشمن تلفات میگیرند .. در همین حال نیروهای دیگری سعی در پیشروی از سمت جناح های چپ و راست مواضع دشمن نموده و اینجا دشمن دچار سردرگمی میشود . زیرا اگر مواضع فعلی خود را حفظ کند , حلقه محاصره ایجاد میشود اگر برای مقابله با هجوم های طرفینی قدم بردارد , خط مقدم بدون مدافع رها شده و پیشروی اسان میگردد .. پس نیروهای خود را متناسب با نیاز هر جبهه تقسیم میکند و اینگونه نیروهای مهاجم به جای درگیری با کل استعداد دشمن , در هرجبهه با یک سوم نیروهای مدافع تقابل میکنند کما اینکه اینگونه تقسیمات عموما تحت تاثیر از سو مدیریت های میدانی یک ناهماهنگی را به وجود میاورد جداازینکه نیروهای مدافع از مواضعی که به آن عادت دارند و تجربه ی چگونه حفظ کردن آنرا کسب کرده اند جدا شده و حین جابجایی برای رسیدن به مواضع جدید , در تیررس قرار گرفته و متحمل تلفات میشوند .
🔹 این روش انقدر ادامه پیدا میکند تااینکه مدافع خسته و ناامید , بر اثر یک تک عمده ( موج انسانی ) پا به فرار گذاشته و موضعش را با کمترین دفاعی به مهاجم میسپارد . درحالی که درجنگ تحمیلی در همان ابتدای کار هزاران هزار نیرو را تحت عنوان موج انسانی به سمت مواضع دشمن گسیل میداشتیم و اینگونه اگر پیروزی هم کسب میکردیم , توام با تلفات بالا بود .
🔹 گذشته ازاین , نیروهای سعودی با چنگ و دندان از شهر مارب دفاع میکنند و پشتیبانی هوایی از مدافعین این شهر بسیار سنگین است اما نیروهای یمنی توانستند با روشی که در بالا ذکر شد بلاخره در طرفین جبهه هایی باز کنند که تا تمرکز مدافعین را بهم بریزند و انشالله بزودی نتیجه ی این عملیات را خواهیم دید .
🔹 نیروهای سعودی و اماراتی نیز اخیرا به تقلید از نیروهای یمنی جبهه های دیگری را در نقاط مختلف گشوده اند تا تمرکز را از سمت مارب بردارند به عنوان مثال بنده معتقدم خروج امارات از الحدیده یک تله است تا نیروهای یمنی قوای خود را برای حفظ این مناطق مستقر نمایند ( زیرا بر اساس آتش بس تعیین شده و فروانی استحکامات دفاعی امکان آزادی این مناطق با استفاده از قوه قهریه چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ نظامی سخت میشد پس بهترین موقعیت برای یمن استقرار استحکامات جدید در این مناطق است ) انصارلله نیز درجواب جبهه گشایی های جدید عربستان , درحال نفوذ در عمق خاک سعودی است .
محمد مهدی بابایی