‌ لَم يَشُفَنَي سِوىَّ أَمَليِ أَنَني يَوماً أَرّاهَا هيچ چيز جز اميدِ ديدارش مرا شفا نمی دهد. . بیا خزانِ دلم را بهار کن مَهدی..:) •مَهدی‌عج• . ღ از خونِ‌دݪ نوشتم نزدیڪِ دوست نامہ اِنّی رَأیْتُ دَهْرَاً مِنْ هِجْرِکَ الْقیامه . ღ ••شبیه هفت‌ساݪ اول مصریم بعد از خواب غمی در دݪ تلمبار است از گندم فراوان‌تر•• . ‏فَإِنَّ‌مَعَ‌الْعُسْرِيُسْرًا ڪسی‌چہ‌می‌داندشاید‌این‌سختی‌ها پایانی‌بـه‌شیرینی‌ظهوردارد... :) .