🔹فرزندان ما🔹
📣 آیت الله سید رضی شیرازی
📌از مرحوم میر سید حسین فشارکی برادر زاده سید محمد فشارکی در ایام جوانی در مشهد شنیدم که فرمود:
در سامراء بین طلبه ای و بقالی که از اهل سنت بود نزاعی در گرفت. این نزاع کم کم گسترش پیدا کرد به طوری که عده ای از اهل سنت تحریک شدند و خانه میرزای شیرازی - صاحب فتوای تحریم تنکابو - را سنگسار کردند. عشایر اطراف که شیعه بودند از قضیه با خبر می شوند. خدمت میرزا می آیند و از محضر میرزا اجازه می خواهند تا اهل سنت را که نسبت به شیعیان و ایشان بی ادبی کرده اند سرکوب کنند.
📌مرحوم میرزا درخواست را نمی پذیرد. مساله رنگ سیاسی می گیرد. روس و انگلیس می خواهند از جو به وجود آمده استفاده کنند. سفیر روس و انگلیس از بغداد به سامرا می آیند و از مرحوم میرزا درخواست ملاقات می کنند. مرحوم میرزا آنان را نمی پذیرد.
📌والی عثمانی و نماینده سلطان عبدالحمید در بغداد وقتی از این قضیه مطلع می شود خوشحال شده و به سامراء می آید. اجازه ملاقات می گیرد. مرحوم میرزا به او اجازه ملاقات می دهد. به آقا عرض می کند: اجازه بدهید این متجاسرین را تنبیه کنیم.
آقا می فرماید: اینان فرزندان ما هستند که با هم نزاع کرده اند. خودمان آن را حل خواهیم کرد.
📌والی عثمانی از مرحوم میرزا تشکر می کند و پس از آن ملاقات ماوقع را به سلطان عبدالحمید گزارش می دهد. سلطان عبدالحمید به میرزا تلگراف می زند و پس از تشکر می نویسد: به خاطر این اسائه ادبی که به حضرت عالی شده است، هر دستوری بدهید در حق متجاثرین اجرا می کنیم.
میرزا در پاسخ می نویسد: ما آنان را عفو کردیم.
📌مرحوم میرزا با این برخورد کریمانه خود چنان ایجاد الفت و محبت می کند که عمویم مرحوم آقا میرزا حسن می گفت: تا این اواخر پیر مردهای اهل سنت سامراء که آن واقعه را به یاد داشتند می گفتند: نحن الطلقاء (ما آزاد شدگان میرزا هستیم) زیرا میرزا هر کاری که می خواست می توانست در حق ما انجام بدهد ولی ما را عفو کرد.
📚 مجله حوزه، شماره ۵۰ و ۵۱، سال ۱۳۷۱