[ رفیقِ شھیدم ] .
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
رمان گرداب،به زودی در کانال:
@gandoia
___________________
_رمان جانان رو خوندی؟ تنهایم نگذار رو چی؟ عین شین قاف رو ک دیگه خوندی!!! اتهام ک یکی از بهترین رماناشونه! هیچ کدومو نخوندی؟:/ اشکال نداره... بیا ی قسمت از رمان جدیدشو بخون اگ خوشت اومد عضو شو!! اول چنلیه ک رمانی با ژانرِ:گاندویی(خارج از محدوده امنیتی)،ماکانی،تخیلی،میزارههه😱 ی قسمت از رمان گرداب:👇🏻
#گࢪداب
🩸
#ࢪﺳـوݪ
#part
.... 🩸🩸🩸 🩸🩸 🩸 با
#کرختی
سرجام
#نشستم
رو به
#پرستار
گفتم _
#میشه
...
#اینه
رو
#بدید
؟
#اینه
رو
#جلوی
#صورتم
گرفت با
#دیدن
دو تا
#گوی
#عسلی
ذهنم سمت
#امیر
رفت... پسره
#کله
خراب ببین
#چشاممون
هم
#همرنگ
... با رد شدن
#فکری
از
#ذهنم
حرفم
#نصفه
موند و تپش قلبم
#تند
تر شد نه
#امکان
نداره اینا
#چشمای
امیر
#نیستن
ک(:
#اَه
رسول خفه شو!!!
#چشمات
فقط
#همرنگ
چشماشه این
#فکرای
مضخرف دیگ چیه؟ در باز شد و
#داوود
اومد تو چرا
#سیاه
پوشیده بود؟ _ سلام
#فقط
به
#تکون
دادن سر
#اکتفا
کرد _
#چیزی
شده
#داوود
؟چرا سیاه
#پوشیدی
؟ انگار
#همین
جمله کافی بود راه
#اشکاش
باز شه _
#داری
نگرانم میکنی
#داوود
!!!
#چیشده
؟ +
#قربانیگرداب
... _ خب؟؟؟ نفس
#عمیقی
برای
#پنهان
کردن
#بغضش
کشید +
#امیر
بود(: عضو شو تا پاک نشده(:
@gandoia