2.74M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
جمعه‌ها انگار از تقویمِ آدم‌ها جداست ساکت و آرام و راکد فارغ از آزردگی جمعه می‌آید که جانی تازه گردد در دل این روزگار بی‌مروت، در دل این زندگی... جمعه می‌آید که از خاطر نباید برد این‌ها را: - هنوز آغوش هست! هنوز آدم به شوق بوسه‌ای، حرفی، نوازش‌های محبوبی، هنوز از یاد لبخندی، سراپا شور می‌گردد. چرا غم؟ آدمی با بی‌خیالی در مصاف زندگی در اوج باران‌های غم پر شور می‌گردد... چرا غم؟ ماهِ بی‌تابم! نمی‌بینی؟ هنوز آغوش هست... جمعه بهاریتون روشن