عطا کردی خطا کردم، خطا کردم عطا کردی وفا کردی جفا کردم، جفا کردم وفا کردی تو بی شرمی ز من دیدی و بر رویم نیاوردی ز عبد بی حیای خود حیا کردی حیا کردی مرا هر لحظه زنجیر گناهی بود بر گردن تو خواندی و مرا از آتش دوزخ رها کردی من از تو قهر کردم تو پیام آشتی دادی کرم کردی دوباره این فراری را صدا کردی من بیچاره از غفلت دویدم جانب شیطان تو از رحمت مرا با دوستانت آشنا کردی تو بخشیدی گناهم را؛ خریدی اشک و آهم را تو زخمم را شفا دادی تو دردم را دوا کردی من از فرمان تو کردم تمّرد، بارمعبودا! تو حاجات مرا بر لب نیاورده روا کردی من از خود آبرو بردم تو بر من آبرو دادی من از غفلت چه ها کردم تو از رحمت چه ها کردی اگر می خواستی در آتش قهرت بسوزانی چرا این روسیه را زایر کرب و بلا کردی گرفتی در بغل تا قبر ثارالله را «میثم!» به سوی حق فرار از آتش قهر خدا کردی حاج غلامرضا سازگار .