از امام صادق پرسیدند،بهترین لذت برای یك پدرچیه؟ گفت:وقتی ببینه بچه اش خوش قد و بالا شده،جلوش راه می ره...💔 پسرم! می روی اما پدری هم داری نظری گاه بینداز به پشت سرها مقتل می گه وقتی،علی اكبر اومد اجازه ی میدان بگیره،اِستأذن، بلافاصله گفته اباعبدالله فأذن،تا گفت:بابا برم،گفت:برو،اما قبلش سر راهت دم آن خیمه كمی راه برو چرا؟ تا كه آرام بگیرند کمی خواهرها پسرم... پاره‌ی تنم... مادرت نیست اگر ،مادر سقا هم نیست عمه ات هست به جای همه ی مادرها دیدند اسمش علیه... نوه‌ی علیه... همه خشم و عقده هاشون رو خالی کردن سر علی💔