... روزِ‌اول‌که‌نامَش‌را‌بردم ؛ دلم‌آرام‌گرفت‌وشیرین‌کام‌شدم ! جان‌و‌جهانَم .. روح‌وروانَم .. خلاصہ‌شددراو روزوشب ؛ شب‌وروز وگاه‌و‌بی‌گاهِ‌من .. شدعشق‌بازی‌بانامَش ' ومن‌یک‌رفیق‌دارم کہ‌بادنیا‌معامله‌اش‌نمیکنم .. نامش است(:♥️ ومن .. رفیق‌بازتَرازاوندیده‌ام !! ...🖐🏽