سالهاست ... صبح های جمعه ، ندبه گویان با اشک و مژه چشم هایم را آب و جارو می کنم تا مگر قدمگاه تو شود و در غروب غم انگیز چشمانم سمات را زمزمه می کنم و آن گاه است که خاطراتم را مرور می کنم و اشک حسرت می ریزم... دمی که خاطره ات را مرور خواهم کرد قسم به یاد تو حس غرور خواهم کرد سوار جاده اندیشه ام، نمی دانم ز کوچه های خیالت عبور خواهم کرد؟ بزرگی تو در آینه ام نمی گنجد ز یازده فلک آینه جور خواهم کرد تو حاضری و منم غایب از رسیدن ها دعا کنی تو برایم، ظهور خواهم کرد آقا جان باز آ ؛ باز آ و دل این جمعه را نشکن .... @montazeranee